۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۶

(8)سیاست


:اما این مدلی ایده آل است . مدل واقعی و فعلی جامعه را میتوان در دیاگرام 2 مشاهده نمود



همانگونه که در شکل فوق مشهود است، تحولی در سطوح شیبدار هرم اجتماعی شاهدیم که در قرن بیستم و همزمان با پیشرفت سریع علم وتکنولوژی در ساختارهای اجتماعی به وقوع پیوسته است. این تموجی که مشاهده می شود مطمئناً باید به سمت حد پایا یا همان گنبد شکل دوم پیش برود. این شکل از آنجایی که شبیه کلاه خود است آنرا مدل کلاه خودی معاصر نام می گذاریم. حال که به صورت منطقی و همچنین با ذکر ادله تجربی و تاریخی، انقلابی ترین بخش تحولاتی اقتصادی جوامع انسانی یعنی مانیفست کمونیزم مارکس را دارای ایرادات و اشکالات ساختاری عمیقی دیدیم؛ به راحتی و بدون هچ جدل و سر و صدا می توانیم آنرا برای همیشه به بایگانی تاریخ بر گردانیم!! در تئوری ای که این تشخیص نسبی ساده وجود ندارد که " اجتماع انسانی نیز مانند خود انسان مجبور است که در حیطه هایی خاص و مشخص فعالیت نماید و هرگز نمی تواند پا را از محیط فعلیت اجباری خود! فراتر نهد"؛ نظری نیست که بتوان آنرا در جامعه اجرا نمود. اصلاح در سیستم اقتصادی ( تبدیل از هرم به گنبد ) متصور و عملی است ولی تصورانقلاب در سیستم اقتصادی ممکن است ولی مطمئناً عملی نیست؛ حال می خواهند پرولترهای جهان متحد بشوند یا نشوند!! یکبار هم که پرولتر های جهان در روسیه متحد شدند دیدیم که قدرت از فردی ( نیکلای دوم ) به فرد دیگر ( ولادیمیر ایلیچ ) رسید و از او هم به مستبدی قهاری چون عمو جوزف. پرولترهای بدبخت ، قدرتمند که نشدند، هیچ؛ بدبخت تر هم شدند. نه اینکه فکر کنید در این پروسه اشتباهی به وقوع پیوست. هرگز! بلکه این نظام نرمال و کاملاً طبیعی اجتماعات بشری است که در هر دگرگونی عمده ( انقلاب )، انتقال قدرت از یک تعدادی محدود به تعدادی محدود دیگر است نه از تعدادی محدود به عده ای کثیر. پس از این تعریف مختصر از اقتصاد سالم و ذکر برخی راه حل ها برای اصلاح اقتصاد بیمار ، به مبحٍٍث بسیار مهم بعدی یعنی آزادی می رسیم که این آزادی اگر میسر نباشد بالطبع اقتصاد نیز سالم نخواهد بود. با هم می خواهیم بسنجیم که آیا آزادی به هر شکل آن ضامن رفاه است یا فقط مدلی از آن این قابلیت را دارد. آزادی، از دید من عبارتست از بالاترین حد فعالیت و حیات در چارچوب قانونی متمدنانه. این نوع بخصوص از آزادی است که رفاه را به دنبال دارد و آزادی بی قید و شرط یا آزادی محدود به قانونهای استبدادی و وحشیانه یا عتیقه، مطمئناً امروزه متضمن رفاه و آسایش شهروندان نیستند. پس برای اینکه بدانیم، آزادی مجاز چیست چاره ای نداریم جز آنکه به سراغ تعریف قانون برویم. بشر هماره مجبور بوده که در هنگام زندگی اشتراکی، برای خود قوانینی وضع نماید . اصولاً می توان گفت قانون قبل از اینکه حد وحدود آزاد اجتماعی را تعریف نماید، برای بسط عدل و جلوگیری از نابسامانی در جوامع انسانی بوده است که ضرورت وجودش احساس شده است. جالب اینجاست که ما تاریخ تمدن بشر را حدود پنج هزار سال قرارداد می کنیم، در حالیکه بشر بیش از دو میلیون سال است که روی دو پایش راه می رود. حالا چرا این تعداد سال محدود؟ زیرا که فقط در طی همین زندگی کوتاه از عمر انسان است که قوانینی مکتوب به ما رسیده است. یعنی از زمانی که بشر قوانینش را بر روی تخته سنگها و پاپیروسها نگاشت، شاید بتوان گفت که بشر سعی نموده است از حالت نیمه متوحش به در آمده و زندگی اجتماعی متمدنانه ای را با حفظ صلح و دوستی در کنار هم تجربه نماید.این قوانین با مرور زمان دستخوش تغییراتی شگرف شده اند در راستای یافتن زندگی هموارتر و رسیدن به عدالت هر چه بیشتر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما چیست؟