۲۹ مهر ۱۳۸۸

گسترش دین گرائی ...چرا!؟ (بخش نخست)ا

دو نوع گسترش می شناسم که با اینکه ظاهرن "صورت" شنیعی ندارند ولی در حقیقت جوامع را به جای پیشرفت و رفاه اجتماعی، می برند به قهقرای عقب ماندگی و بن چاه درماندگی؛ یکی گسترش جدایی خواهی و دیگری نشر دین گرایی. راجع به اولی که چندی پیش به کفایت توضیح داده ام و درباره مورد اخیرهم اکنون بر آنم که دیدگاهم را پس از دیدن این برنامه بی بی سی بر سبیل تارنما بگسترانم. پس "رفتیم که رفته ایستند"!1
در برنامه مذکور ، گزارشگر از پیداشدن درسی به نام "معرفت اسلام" سخن می راند در مدرسه ای در شهر دوشنبه تاجیکستان که تو گویی بعد از
جنگهای داخلی موسوم به "شهروندی" دست تقدیر الهی گریبان این تاجیکان بخت برگشته را چسبیده تا به ایشان بنمایاند که ای فریاد! چه نشسته اید که شما "هم" تاکنون مسلمان "حنفی" بوده اید و خود خبر نداشتید*، پس بایسته است که این موهبت نیمه فراموش شده تان را احیا نموده، پاس دارید که "غیفلت مَوجیبی پُشَیمانیست".2
این مهم مرا برآن داشت تا دلایل این گسترش اسلام گرایی را در قالب چند جمله بر اساس آنچه به عینه دیده و پرداخته ام تنظیم کنم. اما از آنجائیکه آنچه من دیده ام یک شش میلیاردیم آنچه است که دیگر ابناء بشر می بینند (البته با اندکی تقریب) ، پس بالطبع مایه شعف است که دیده و پرداخته دوستان دیگر را هم در قسمت انتقادات ببینم... ابتدا می خواهم به 10 مورد از دلایل دین گرایی بپردازم و سپس گسترش آنرا از همین دلایل استخراج کنم. پس؛

دلایل دین گرایی:

1- محبوبیت فرد نزد اقربا: همانگونه که میدانید بخشهایی از اصول دینداری در ابتدا از راه تلاش والدین درانتقال آن به فرزندشان، به ذهن بچه داخل میشود. کودک موظف است برای خودشیرینی نزد اطرافیان و تاییدهای مسرورانه ایشان نمازرا حفظ کند و در جمع ایشان از بر بخواند یا چند سوره ای از قران را تلاوت کند! یا فرضن یکشنبه ها به کلیسا برود و برای مورد تایید قرار گرفتن پیش والدین، کلام کشیش های تارک دنیا را صبورانه بنیوشد و البته در ادیان دیگر هم به انحاء دیگر. به هر حال از همینجا علاقمندی به دین نزد انسان استارت می خورد و خیلی ها تا سنین پیری و مرگ هم این "خودشیرینی" دین بازی را در نزد اطرافیان حفظ می کنند و با نشان دادن آن خود را مطهر و منزه و در بعضی اقوام باسواد و فرهیخته نشان می دهند.

2- علاقه به پاکی و پرهیز از آلودگی: یک جوان قاعدتن علاقمند است که خود را پاک و طاهر ببیند. دم دستی ترین عاملی که این طهارت را وعده میدهد چیست؟ کاملن درست است؛ دین! با تبلیغ دین در اجتماع، یک انسان نوجوان یا در حال بلوغ به این نتیجه میرسد که تمام بدی ها و ناپاکیهای موجود در عالم دریک ترکیب لغوی وسوسه انگیز نهفته است و آن هم هست: "اعمال شیطانی". اما در عین حال وی می تواند با پادزهری به نام " دین" آنرا کامل خنثی نموده و از شرش در امان بماند! به عنوان نمونه یک دختر به این نتیجه می رسد که تنها راهی که با آن می تواند باکره بودنش (ترجمه دینی: عصمت(؟!)) را حفظ کند، غلطیدن به کام احکام دینی است (حجاب یا رهبانیت و ...) و یا یک پسر به این قاعده میرسد که برای مقابله با وسوسه های جنسی که بعنوان "تحرکات نفسانی یا شیطانی" شناسانده میشود (!؟) حتمن باید به ریسمان دین بیاویزد. متاسفانه دین هم در طول زمان کاری نداشته جز اینکه با تعاریف بسیار سطحی و غریب از برخی اعمال متعارف انسانی مثل "گرایش جنسی" و نسبت دادن کلمه "گناه" به آن رفتار در نزد یک جوان که تازه به سن بلوغ وارد شده است، علنن خود را به صورت یک "پاک کننده" (حتی شده پاک کردن صورت مسئله) و "طاهرساز" نمایان کند و به آدم گوشزد نماید که یا از ابتدا به من (دین) رجوع کن و به دنبال "وسوسه های نفست" (همان اعمال متعارف) نرو و هر کاری من گفتم بکن و یا اگربه دنبال گناه رفتی و صدمه دیدی لااقل بیا و توبه کن و به دامان من بازگرد. همین میشود که یک تازه بالغ زیر بوق مذهب، احساس می کند در روابط عاطفی اش، همیشه در حال یک نوع ساختار شکنی، گناه، یا بزهکاری است و البته کافیست یکی دو بار هم در این موارد عاطفی شکست بخورد (که بسیار هم شایع است) به گمان خود، سریع باید به دین عودت کند و جلوی پخش این گناه را هر چه بیشتر بگیرد و کمتر صدمه ببیند. متأسفانه در جوامعی که آموزشهای نحوه ارتباطات سالم جنسی در مدارس آموخته نمی شود و سکس پیش از "ثبت سند" یک تابو محسوب میشود این مسئله بسیار بیشتر به چشم میخورد و همانطور که می بینیم روند این مدل از دین گرائی در جوامع عقب افتاده بسیار بسیار سریع تر است.** این مورد "پاکی با دینگرائی" هم چون مورد قبلی برای خیلی ها تا آخر عمر یک اصل لا یتغیر باقی می ماند و از ایشان نیز به فرزندانشان منتقل میشود.
(ادامه در اینجا...)
__________________________________

*- شش سال پیش که تاجیکستان بودم در حقیقت تعداد بسیار کمی از افراد شهر دوشنبه مدل اسلام خود را می شناختند. اما لابد این روزها این مدارس با سرعت در حال گوشزد نمودن این مسئله مهم (؟!) اند.
**- نمونه اش همین تاجیکستان خودمون
1و2 - کلام به لهجه تاجیکی!

۲ نظر:

  1. مهرداد عزیز.
    این پستت رو لینکیدم تو دنباله. دوستان آگاه و باسوادی تو دنباله هستن که اونا هم مشتاق حضور تو و بحث و گفتگو با تواند.
    http://donbaleh.com/link/166039

    پاسخحذف
  2. طبق معمول شرمنده کردی...راجع به بحث و گفتگو که همین جا از همه جا مناسبتره چون باکس انتقاداته! راجع به دنباله هم تا مادامیکه مدیریتش بی مهری می کنه و ملت را بیخود و بی جهت ممنوع نظر و ممنوع نقد میکنه جای من نیست. من اگه اونجا را دوست داشتم بابت همین فرصت نقد و نظرش بود که در اختیار ما می گذاشت وگرنه لینک دادن صرف و بچه مثبت بازی و مسخره بازی و لاو ترکوندن و ننر بازی (که بخش عمده نظرات اینروزهای دنباله دات کام شده) را قبلن در بالاترین تجربه کرده بودم و اگر میدانستم اینجا هم به همون روز میفته هرگز تبلیغش نمی کردم. دنباله تا یکسال عالی بود. بعدش به همون سیندرم ایرونی - اسلامی زدگی دچار شد. امروزه فقط انگشت شمار کاربرانی هستند که واقعن ارزش مصاحبت دارند.
    به هر حال ممنون که شما همنوز به یاد منی. میدانی که از قدیم گفتند، از دل برود هر آنکه از دیده برفت. ولی خوشبختانه تا امروز من آنچه می بایست از دنباله برداشت می کردم کرده ام و دوام دوستی با شما بزرگترینش...پاینده و همچنان صمیمی باشید

    پاسخحذف

نظر شما چیست؟