این مطلب، سومین و آخرین مطلب سه گانه این وبلاگ در خصوص پلاندمی (پاندمی برنامه ریزی شده) معروف ترین ویروس تاریخ بشر یا همان کوروناست:
قبلا در اینجا نظراتم را بار اول بصورت علمی و تحقیقی در همان ابتدای این بازی مرگ و بار دوم در اینجا با لحنی خشن ناشی از ناراحتی از فوت یکی از نزدیکان که بیخود و بی جهت، دستی دستی خود را به کام مرگ فرستاد؛ بیان نموده ام و اینک برای بار سوم و آخر این سوژه را بیان میکنم و پرونده اش را می بندم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
همانگونه که قبلا به اختصار عرض کرده بودم، ویروس کورونا عامل اصلی سرماخوردگی نوع بشر بوده و هست و خواهد بود و بیشتر حکم یک کلید هشدار در بدن هر شخص است که سالی چند بار خودنمایی می کند تا هشدار دهد که باید با ورزش و تغذیه درست و نهایتن زندگی سالم، خود را سرپا نگاه داری و در غیر اینصورت باید بدن را به خاک بسپاری و جای خود را به افراد سالم تر بدهی (انتخاب طبیعی).
اما در انتهای سال 2019 به علتی که هرگز تا به امروز برایم آشکار نشده است، خبری بسرعت جهانگیر شد از یک نوع سویه یا نسخه جدید این ویروس به نام کووید-19 که آن اوایل فقط سروصدایی در ووهان چین راه انداخت و سپس به قم در ایران فرود آمد و از ایران به چندین و چند کشور دیگر کمدی وار پرید که آن اوایل تو گویی این ویروس ساخت حوزه ناعلمیه قم بوده که هرکه هرجا سرما میخورد میگفتند از ایرانیها گرفته حتی در نیوزلند و استرالیا!
خلاصه آن ابتدا صحبت از قتل و کشتاری آنچنانی در میان نبود و فقط هشدار نظافت شخصی و زدن ماسک درمیان بود تا اینکه ناگهان در فصل دوم سال 2020 کشتار روزانه این ویروس چنان بسرعت سرتیتر تمام خبرگزاری های جهان شد که برایم باورکردنی نبود. هرجا نگاه می انداختی بحث داغ مرگ و میر ناشی از کورونا بود!
اما من از همان ابتدا برایم محرز بود که این پاندمی، یک پاندمی واقعی نیست؛ چرا که شیوع یک بیماری خطرناک جدید به این وسعت خبری، هرگز نمیتواند به یکصد مرگ و دویست مرگ در روز و نهایتن در بالاترین پیک آن به ششصد مرگ روزانه فرضن در یک کشور 80 و چند میلیونی مثل ما منجر شود. آنهم ویروسی که همیشه با سویه های مختلفش آمارهای مرگ و میر شایع داشته است و چیز جدیدی نمی توانست باشد. بنابراین تحقیقات خود را وسعت بخشیدم و لااقل در محدوده کشور خودمان که متاسفانه هم اکثریت عوامش بابت نبود آموزشهای لازم دارای فقر ضریب هوشی و مطالعه و تحقیق شده اند و هم شهرهای بزرگمان از میزان بالایی از آلودگی هوا رنج می برند، دلایل مرگ و میر ایرانیان (و البته شاید عوام الناس دیگر ملل) را در شش علت عمده دسته بندی کرده ام که ذیلا به نظرتان میرسانم:
1- ترس شدید از اخبار منفی و پناه بردن سریع به بیمارستان بدون هیچ مراقبت اولیه؛
همیشه به ما یاد داده اند که ترس برادر مرگ است. وقتی شمای ایرانی از یک بیماری عادی مثل سرماخوردگی که همیشه میامد و چندروزی در بدنت میماند و میرفت، یک دفعه با شامورتی بازی بین المللی و فرامنطقه ای با کمک تمام رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری که وجود مهیب و مهلک آن را تحت نامی جدید و عجیب تبلیغ می کنند، وحشت کنید؛ چه می کنید؟! بالطبع دست بسوی هر کسی و چیزی دراز می کنید تا شما را از این بیماری کذایی خلاص کند و شفا بیابید. البته که دم دستی ترین کار در این مواقع هم برایتان پناه بردن به بیمارستان است. پس بیمارستان ها میشوند مقتل اصلی قریب به اتفاق کشته شدگان ایرانی کرونا. چرا؟ برایتان میگویم؛ لطفن به عامل دوم نگاه بیندازید:
2- تشخیص غلط پزشکی؛
پزشکان بیمارستان تا شما را با حالی نزار میدیدند اولین اقدامشان انجام تست پی سی آر است و در پی آن دم دستی ترین تشخیصشان کورونای مدل جدید است، بی برو برگرد! اینکار آنها منجر میشود به ورود عامل بعدی یعنی بستری شدن شما و:
3- تجویز داروهای غیر لازم و بعضا خطرناک؛
این داروها که فقط باید به مریضهایی خاص با شدت بیماری مشخص تزریق یا خورانده میشد متاسفانه برای بیشتر مراجعین از جمله شما استفاده میشود و این داروها از جمله دگزامتازون، فاوی پیراویر، رِمدسیویر، اَکتِمرا و ... با ساید افکت های شدید و کمک عامل مهم بعدی یعنی:
4- تداخل دارویی؛
با چند داروی دیگر که به شما بصورت رندوم و غیر اصولی و غیر کارشناسانه تجویز میشود که فقط با آزمون و خطا قرار است به ثمر بنشیند؛ حال شما را رفته رفته بسیار وخیم میکنند تا جایی که کارتان بجای سلامتی، به آی سی یو همان بیمارستان بکشد. تازه خبر ندارید که در آن اتاق عامل مهم دیگری انتظار شما بخت برگشته را میکشد:
5- استفاده ناصحیح و تعجیلی از ونتیلاتور اکسیژن؛
این دستگاهها که با فشار اکسیژن را وارد ریه هاتان میکنند، اگر دست پرستارانی هیجان زده و ناشی هم باشند، خود عاملی میشوند تا شما از ترس و شدت فشار جریان هوا، نفس کشیدن خودتان را هم فراموش کنید و تیکت یکطرفه ورود به دیار باقی را دریافت نمایید. به همین سادگی و همین مسخره ای که برایتان برشمردم، خودتان را هلاک می کنید. فکر کنید چهار نفر بریزند سرتان و بگویند نفس بکش...دووم بیار...و شما...مرخص!
6- نوسیبو؛
نوسیبو عامل روانی مهم دیگری است که در برخی بیماران پدید می آید که وی را به این نتیجه میرساند که فلان دارو و یا فلان درمان چاره ساز مرضش نیست و همین امر باعث تشدید بیماری اش می شود حتی تحت درمان صحیح.
////
بله، بیماری ساده ای که به راحتی با استراحت سه تا ده روزه در منزل مثل تمام سالهای قبل که بسراغتان می آمد با شدت و ضعفهای مختلفش که به آن "سرما خوردگی" می گفتید و درمان میشد و میرفت پی کارش تا نوبتی دیگر، اینبار با یک نام جدید که رویش گذاشته اند (پندمی کووید19)، سبب میشود تا چنان وحشت زده شوید که با گامهای خود به کام مرگ کشیده شده و شوربختانه وارد به آمار قبرستانها شوید.
بیایید چند مورد طبیعی دیگر مثل بیماری های زمینه ای خطرناک و وسواس در انجام دادن نظافت شخصی بیش از حد تاکید شده در رسانه ها و پلتفرمها و ایزوله کردن خود از جامعه (که خود زمینه بیماریهای روحی و روانی میشود) و بستن راه تنفس با ماسکهای آلوده و غیر آلوده و ... را به این شش مورد اصلی بالا بیفزایید و سپس آمار مرگ و میر عادی و هر ساله این ویروس را که همیشه در طول تاریخ انسانهای حتی ورزشکار و سالمی را با یک سرماخوردگی یا آنفلوانزا یا سینه پهلوی ساده به کام مرگ فرستاده که آمارش هیچگاه کم نبوده است را نیز به آن اضافه کنید؛ آنگاه مطمئن باشید که میرسید به همین آمار مرگ و میر چند صد نفره روزانه. اسم این عوامل را هر چه دوست داشتید بگذارید عزیزان اما مطمئنن نامش پاندمی یا شیوع جهانی نیست.
پیشنهاد خود من برای نام این عامل مرگ، خودکشی دست جمعی ناشی از ترس بی مورد و نالازم از یک ویروس شناخته شده طبیعی است که نه در قرن بیست و یک که از زمانهای بسیار دور همنشین انسان بوده است و با هیچ واکسنی هم نه ریشه کن خواهد شد و نه حتی خنثی و ناکارامد.
اگر نترسیم لااقل طبیعی در زمان خودش میمیریم (که امری ست جبری و لاجرم) و با دست خود مرگمان را جلو نمی اندازیم.
شعر:
پخش ترس همه گیـری با غرض
خطای تشخیص پزشک از مرض
تجـویز سوء، تداخـــــــل دارویی
ضرب اکسیژن، نوسیبو؛ الغرض
شش عاملی است که بیش از هرچیز
جسم کنند از "کورونا" مُنقرَض
مهرداد هانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟