۰۲ خرداد ۱۴۰۱

آئین مرده پرستی

بمناسبت یتیم شدنم در تاریخ 29 اردیبهشت ماه امسال! در اینجا مطلبی می نویسم که شاید باید بدلیل اهمیت آن خیلی پیش از این می نوشتم که البته یا وقت نمیشد و یا فراموش میشد ولی این وفات سبب شد تا بالاخره این متن را که در مورد "شرایط و قوانین مرده پرستی" است را در این ساعت خدمت خواننده محترم وبلاگ ارائه نمایم:


مرده پرستی (Necrolatry) و گورپرستی (Grave worshipping) دو صفت زشت و ناپسند مردمان ایران و شیعیان خاور میانه است که خود را در قالب نام پر طمطراق "زیارت بقاع متبرکه" تزیین نموده، عوام بدبخت را درگیر خرافه و جهل مدام کرده است.

ذیلا می خواهم قوانین مرده پرستی را تا حد ممکن لیست کنم، تا شما خواننده محترم ابتدا با شرایط و قواعد آن تیتروار آشنا گردید و در انتها توضیحاتی چند را خدمتتان معروض دارم. پس بدون مقدمه اضافی یکراست برویم سراغ اصل مطلب. 

قوانین مرده پرستی:

1- با مُردن شخص، آن شخص در دید یک مرده پرست ارتقاء مقام می یابد و هرچه از زمان مرگ طرف بیشتر بگذرد آن مرحوم، بمرور عزیزتر و شریف تر می شود تا جایی که اگر وی پیش از مرگ شخصیتی معروف یا نیمه مشهوری چیزی بوده باشد می تواند حتی به مقام قدسیت و الوهیت هم برسد (البته مُرده اش!). 

2- هرچقدر هم که یک مرده در زمان حیات آدمی بداخلاق درجامعه و خانواده و یا ضد مردم و یا بغایت پول پرست و خسیس و خلاصه دارای کلیه خصائل رذیله بوده باشد ولی مرگ سبب می شود که تمام صفات زشت آن مُرده از دید یک مُرده پرست  با شعار "او دیگر دستش از دنیا کوتاه شده است" پاک گردد و یک مرده پرست همواره یا دست کم در اغلب موارد با یک مُرده خوب یا شریف طرف است مگر اینکه طرف واقعا منفورمشهور اجتماعی بوده باشد.

3-  برای یک مرده پرست ننگ و توهین است که مرده بسادگی دفن شود و قضیه تمام شود و در پی دفن، مراسمی طولانی و باشکوه در یادبود مُرده برگزار نگردد. مراسم و آیینهای کفن و دفن و سوگواری های ممتد، هر چه بیشتر و پر رونق تر و پرخرج تر برای یک مُرده پرست جذاب تر و لذت بخش تر و فرح انگیزتر. بهترین نوع مراسم از دید شخص مرده پرست مدل ایرانی "چهل روز مراسم عزا" با تمام مخلفات آن اعم از پخش اطعمه و اشربه زیر عنوان خیرات و همچنین دعاخوانی و نوحه سرایی و برو بیا ست.

4- یک مرده پرست هیچگاه گور یک عزیز مُرده (چه از خانواده و دوستان و آشنایان باشد و چه از مقدسات دینی و ایدئولوژیک باشد) را ول نمی کند مگر اینکه زمان بسیار زیادی از فوت آشنایش سپری شود و یا خودش پیر و از کار افتاده شود. برای عزیزان ابتدا سر زدنهای هر روزه، سپس هفتگی و ماهیانه و بالاخره سالیانه با شعار: "گور را هرگز نباید تنها گذاشت". البته برای سر زدن و یا همان زیارت قبور افراد دینی مورد پرستش یک مرده پرست (امام و امام زاده) هیچگاه دیر نیست و حتی تا دم مرگ خودش نیز باید اینکار تکرار شود تا ثواب اینکار در بارگاه کبریایی(؟!) ثبت رسمی و ممهور شده به درد زمان پس از مرگ خودش ? بخورد.

5- از دید یک مرده پرست انسان مُرده شریف تر از زنده همان شخص است. بعبارتی دیگر مُرده از دید مُرده پرست قدرتی خاص پیدا می کند که لایق احترام بسیار است. ضرب المثلهای معروف: "پشت سر مرده حرف نمی زنند" یا "میت روی زمین نمی ماند" و از این دست موارد بیانگر اینست که تنها وقتی کسی مُرد از غیبت ها و آزارها باید خلاص شود و فقط وقتی مُردید باید دستتان را بگیرند و از روی زمین بلندتان کنند! حال اگر هزاری هم روی زمین افتاده باشید و فرضا کارتن خواب باشید برای یک مرده پرست مهم نیست و او فقط زمانی سروقتتان می آید که نفستان قطع شده باشد.

6- مُرده اگر توسط دشمنی اجنبی یا برای یک ایدئولوژی دینی یا اعلام جهاد یک کاسب دینی (ملا) کشته شده باشد، دیگرنامش تنها "یک مُرده" نیست؛ بلکه اتوماتیک نامش میشود شهید و این شهید بالکل پاک و مبرا از هرگونه خطا در زمان حیات خود میشود حتی اگر طرف قبل از شهادت قاتل زنجیره ای بوده باشد! یک مُرده پرست هماره شهید را روی چشمانش میگذارد ولی کاری با مجروح و علیل جنگی ندارد چون او هنوز زنده است و نفس میکشد. او هم تنها وقتی مُرد آدم خوبی میشود!

7- یک مرده پرست اصولا کاری ندارد که مقبره ای که بازدید (زیارت) می کند مال کیست یا واقعا چه کسی داخل آن قبر امام و یا امام زاده نهفته هست یا نیست. مهم اینست که از دید یک مُرده پرست گور و مقبره را باید محکم چسبید و حاجت طلبید. در این میان گذر از پول درون جیب هم امری بدیهی ست که در قالب نام "نذورات و صدقات" یا نوعی از "باقیات صالحات" به مفت خورهای مستقر در حریم مقابر و در راس آنها ملایان مقیم (Resident Evil) یا همان دزدان مقبره میرسد. 

8- برای یک مرده پرست تسلیت گفتن تلفنی به بازماندگان یک مرده از فامیل خیلی دور و شرکت حتی المقدور در مراسم وی امری کاملا ضروری و حتی حیاتی ست، حتی اگر چندین و چند سال با اشخاص بازمانده در ارتباط نبوده باشد. و اگر طرف مرده ای نمیداشت، امکان ارتباط شخص مرده پرست با ایشان هم امکان نمیداشت؛ ولی او خود را مکلف میبیند برای درگذشت مُرده آن فامیل دور و بی ارتباط حتما تسلیتی بگوید و خودی نشان دهد. اصولا افراد مرده پرست را ما بیشتر در قبرستانها یا مراسم سوگواری مشاهده می کنیم و در سایر زمانها در سال و حتی قرن مفقودالاثرند و اصولا باید خود را حتما معرفی کنند تا ایشان را بجا آوریم!////

توضیح ضروری اینکه اگر کسی فقط یکی و یا تمام موارد هشتگانه فوق را بصورت جدی و بدون اجبار و فشار خانواده مراعات نماید، باید به وی تسلیت گفت! زیرا وی یک مرده پرست یا (نکرولاتری) واقعی ست و اگر در موارد چهارم و هفتم هم بگنجد، با تسلیت ویژه علاوه بر مرده پرستی آن شخص مُشَرَف به مقام سفله گورپرستی هم گشته است!! 

و شوربختانه اینجا می بایست واقعیت تلخی را به استحضارتان برسانم و آن اینست: 

مادامیکه این صفت ناپسند و فرومایه مرده پرستی و گورپرستی را با توضیح و تفسیر علمی و منطقی از خود و اطرافیان خود دور نکنیم، سواری گرفتن مفتخورها و کاسبان دینی از ما امری کاملا عادی و لاجرم و بدیهی ست و هرگز نباید از حکومت اسلامی حاکم خرده ای به دل گرفت. هر چه نباشد این حاکمیت خونریز لااقل با فشارهای روانی اجتماعی و اقتصادی و نظامی مُرده های جماعت بیکران و روزافزون مرده پرست را زیاد که می گرداند؛ پس ثواب مرده پرستان را ایضا برای زندگی اخروی کذایی هم لبریز و سرریز می نماید! 

در نهایت اینکه متاسفانه چون همیشه این اکثریت نفوس یک جامعه عقب مانده دینی هستند که با پشتیبانی ناخواسته خود از پروپگاندای عقیدتی حکومت استبدادی چون ابزاری مجانی و قدرتمند برای ایشان عمل نموده و مطامع و خط مشی ایشان را تقویت و جاری و قانونی می کنند، پس درمی یابیم که دلیل زجر اقلیت عاقل جوامع، در نهایت نزدیکان کم خرد خودشان هستند. (همان فکت معروف: "از ماست که بر ماست")

و در پایان نظر خود را در مورد برخورد منطقی با مرگ طبیعی و مُردن عزیزان بیان می کنم: 

از دید من، احترام و تکریم و بزرگداشت تنها خاص زندگان است چون هستند که بفهمند و لذت ببرند؛ کسی که رفت، دیگر رفته است و هرگز باز نمی گردد. البته که داغ از دست دادن عزیزان سخت و صعب و در مواردی طاقت فرساست اما شایسته است که در برخورد با فوت عزیزان چون واقعه ای است محتوم و خارج از اراده و خواست ما، تنها ایشان را در نهایت آرامش و وقار تدفین کرده (و نه تشییع) و یا بسوزانیم (این روش را بیشتر میپسندم که متاسفانه در ایران بدون هیچ دلیل منطقی این قابلیت و حق مسلم از ما مثل بسیاری حقوق اساسی دیگر، دزدیده شده است) و به جسم وی بدرود گوییم.

اگر شخص از دست رفته فردی ارزشمند و متفکر بوده باشد؛ این تعالیم و اثرات باارزش اوست که بایست زنده و ساری و راهگشا و لایق احترام و مراقبت همیشگی باقی بماند. جسم انسان فانی است اما عقل و خردش جاوید.

زنده باد شعور...



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما چیست؟