۱۴ اسفند ۱۴۰۳

Misery Trafficker (کاسبان بدبختی)

 دنیای آدمیان به این شکل میگردد که هرگاه بدبختی و نکبتی، فلاکتی و مصیبتی در یک کلونی (جامعه) فراگیر میشود حال خواه آن سیه روزی تحریم اقتصادی یا جنگ تحمیلی باشد و خواه قحطی مواد غذایی یا اپیدمی و امثالهم، غالبا عده ای آدم فورا سبز میشوند برای سوءاستفاده و مال اندوزی و بهره برداری از این بحران پیش آمده. 

در مقیاس خُرد این قضیه، حتما در رسانه ها دیده اید که جایی فرضا زلزله یا سیلی رخ داده یا حتی شورشی خیابانی یا وندالیسمی چیزی و یک عده که انگار منتظر و مترصد این شرایط بوده اند خیلی سریع دست بکار شدند

 جهت دزدی از فروشگاهها و لخت کردن مغازه ها و دستبردزدن به بانکها و گاوصندوقها و بطور کلی پُر کردن جیب یا اشکمشان از این فرصت پیش آمده؛ حالا همین را اگر در مقیاس کلان در نظر بگیرید می توانید تصور این را بکنید که حتی این مدل سارقان، دیگر نه مقطعی بلکه بصورت دائمی هم میتوانند این شرایط فورس ماژور را برای خود حفظ کنند! 

یعنی اگر آن دزد فروشگاه فقط در یک مقطع زمانی خاص می تواند دزدی خود را انجام دهد و سرعت سرقت برایش خیلی اهمیت دارد چون خیلی زود زمان کیاس یا آشوب و آشفتگی میگذرد و هیچ اراده ای هم در امتداد دادن نابسامانی خلق الساعه برای دزدی های مکرر خود ندارد ولی در مصیبت های فراگیر بی زمان، دزدان و غارتگران با قدرتی که از ادامه دار بودن آن بدبختی خاص میگیرند، میتوانند آن شرایط بحرانی را کنترل و حتی شدت آن را بیشتر نیز بکنند تا حتی المقدور سود بیشتری عادیشان گردد.

درست مثل شرایط حال حاضر جمهوری اسلامی که در تحریمهای بلند مدت و دامنه دار اقتصادی ، عده ای پدید آمده اند با نام کاسبان تحریم که نه تنها اصلا حاضر نیستند شرایط به حالت عادی سابق برگردد چون نانشان در گرو بحران پیش آمده است که حتی کاری میکنند که این تحریمها تشدید و تقویت هم بشود.

و برای اینکه این تحریمها نرود حاضرند به احمقانه ترین چیزها هم متوصل بشوند مثل عشق به غنی سازی هسته ای!!!

نمونه ترانه طنز از کاسبان بدبختی ما به تقلید از ترانه زیبای "دریاکنار" خانم حمیرا:

(میخوام برم تورقوزآباد

تورقوزآباد هنوز قشنگه...

آخ میدونم از فُردو تا لشگرآباد هنوز قشنگه)2

عاشق اون کیک زرد خوشگلم

هوس بمب اتم کرده دلم!

عاشق سانتریفیوژ و میله ی سوخت ه دلم

همه جا چشم به شکافت دوخته دلم!

عاشق اورانیوم و چرخه ی سوخت ه دلم

همه جا چشم به گُداخت دوخته دلم!

میخوام برم تورقوزآباد، تورقوزآباد هنوز قشنگه... آخ میدونم از فُردو تا لشگرآباد هنوز قشنگه 

(میدونم اونکه دوسم داشت غنی سازیش حرف نداره

با همون درصد بالا کارو واسم در میاره)2


میدونم اونکه دوسم داشت بُمبَـــمو یه روز میسازه

روی موشکــــام میذاره

روش مینویسم "بی بی آخر کاره"!  

میخوام برم تورقوزآباد، تورقوزآباد هنوز قشنگه... آخ میدونم از فُردو تا لشگرآباد هنوز قشنگه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما چیست؟