دیدم بد نیست که هر ماه پرسشی از بینندگان و خوانندگان عزیزم بپرسم و آنرا پس از انقضای مهلت در همینجا تحلیل کنم.
پرسش ماه قبل این بود: کدامیک از جملات را ترجیح می دهید: (تصویر روبرو)
.
اما چرا این چهار سوال را انتخاب کردم. ابتدا در پرانتز بگویم که به نظرم باید نظرخواهی هر چه موجز تر و مختصرتر باشد(مثلا با چهاریا پنج گزینه) و در عین حال بیشترین سود دهی را در مضمون داشته باشد. اما دلیل. من خواستم نظر خوانندگان را در رابطه با دو موجود انسان و حیوان، در زمینه اجبار و اختیار جویا شوم. گزینه اول را برای این انتخاب کردم که ببینم چند درصد از دوستان، اصلن معتقدند که اخلاقیات یک چیز مدون و تعریف پذیر است و در عین حال آیا کسی هست که دنیا را تنها سفید و سیاه ببیند. چرا که اگر به اخلاق معتقد نباشیم و دنیا را رنگی نبینیم یکی از اولین چیزهایی که به آن می رسیم این جمله است: انسان، گرگ انسان است! چرا که در این جمله شما بدون آنکه بحثی از جبر و اختیار کنید، سریعن با انتخاب سیاهی ای که در دنیا سایه افکنده (به زعم شما) تکلیفتان را با دنیا روشن می کنید. پس کسانی که این گزینه را انتخاب می کنند، به نظر اینجانب، انسانهایی ناامیدی هستند که باید یک تجدید نظری در دیدشان نسبت به دنیا بنمایند و گرنه دنیا مطمئنن روز به روز روی ناخوشتری از خودش را برایشان بروز می دهد. اما جمله دوم را برای این گذاشتم که ببینم چند درصد از خوانندگان من معتقدند که این انسان تافته ای جدا بافته از طبیعت است و به نوعی حق فرمانروایی بر طبیعت را دارد. که این خود جمله ایست که با عقیده به آن، دیگر حیوانات جایی در تفکرات این عده نخواهد داشت از بُعد اجبار و اختیار. که در کمال شگفتی (متاسفانه) دیدم که کم نیستند دوستانی که طبق تعالیم بی منطق دینی، برای انسان چنین حق کذبی قائلند. از ایشان واقعن باید این سوال را کرد که بر اساس چه ادله منطقی و عقلی شما فکر می کنید که ما چون انسانیم، ب دیگر مخلوقات شرف داریم؟! چه اشرافی داریم بر طبیعت و مخلوقات؟ آیا مخلوقات دیگر نیز ما را به چشم اشرف می نگرند و یا ما از خودخواهی به دام چنین مقامی افتاده ایم. چه گلی ما بر سر جانداران دیگر زده ایم که مثلا زنبور و سوسک نزده اند؟ خلاصه که با آمار این بخش کلی ناامید شدم!! اما دو سوال بعدی مستقیما به جبر و اختیار می پردازد و دوستانی که از آن دو چاله به سلامت پریده اند به این دو مسئله می رسند. در قسمت اول اختیار به انسان داده شده و در قسمت دوم از هر دو (انسان و حیوان) سلب شده است. دوستانی که برای انسان قائل به اختیار بودند باید به این سوال جواب دهند که آیا این اختیار، یک فعل واقعیست یا تنها یک گمان و وهم است. چرا که تا آنجا که من میدانم کسی برای آمدن من به این دنیا اختیاری به من نداد و برای رفتنم هم به همچنین. مثلن اگر حتی من با اقدام به خودکشی بخواهم زمان مرگم را خودم اختیار کنم نیز، در واقع اختیار من نیست و این جبر دنیاست که مردن مرا به دست خود من سپرده نه که من خود این را خواهش داشتم از دنیا! یعنی محیط من برایم چنان غیر قابل زیست می شود که من حتمن باید خودم را بکشم وگرنه که نمی کشم! پس این دوستان به نظرم زیاد عمقی به مسائل اطرافشان نگاه نمی کنند و صرف اینکه "می خواهند" کافیست تا انسان را مختار بدانند ولی جالب اینجاست که در عین حال حیوان را به دلیل همان نفهمی ذاتی لابد مجبور! البته قبول دارم که اگر یک جمله دیگر می گذاشتم که انسان و حیوان هر دو مختارند بهتر می بود ولی از آنجا که حدس نمی زدم کسانی که برای انسان اختیار قائلند (که این غالبن برخواسته از تعالیم دینیست) برای حیوانات نیز این اختیار را قائل باشند. ولی به هر حال کاش می گذاشتم!! اما با کمال خوشوقتی باید بگویم که گزینه آخر که منطقی ترین و متین ترین جمله بود، صندوقش هم از بقیه پُرتر بود. یعنی خوشبختانه بیش از یک سوم دوستان وارد شده به این وبلاگ، بسیار منطقی و عمیق هستند که برای من به شخصه بسیار افتخار آمیز است.
جدول نهایی نظر خواهی پس از یک ماه را در پایین ملاحظه می کنید:
به نظر من اگر همین نسبتهای اینجا در اجتماع واقعی ایران (آمار در مقیاس کلان) هم باشد، واقعن باید به آینده آن مملکت بسیار امیدوار بود. شما اینطور فکر نمی کنید؟
مهرداد جان برای من در این مطلب چند تا پرسش بوجود اومده خوشحال می شم نظر شما را هم بدونم. بنده به نوعی با گزینه شما مشکل دارم که حالا بماند . اما سوال هام :در نظر بگیریم روی این کره همه بودند جز انسان ، واقعا این کره چه شکلی می شد؟در طول قرن ها آیا تغییری می کرد ، درصد نابودی محیط اش چقدر کمتر از الان بود؟!ما این کره رو بکار گرفتیم یا این کره ما رو؟
پاسخحذفحالا زمین رو با انسان در نظر بگیرم و فرق ما با انسانهای اولیه آیا در طول این همه سال مسیر دسترسی به نیاز های ما کوتاه تر نشده یا از همه مهم تر ما تکامل پیدا نکردیم و مدرن نشدیم
این طور به نظر می رسد که لازمه این تغییرات اختیارست اما نمی شود گفت انسان اختیار تام دارد و یا چون اختیار تام ندارد پس مجبور است
ناتان گرامی، مواردی که شما اینجا بیان کردید واقعا جای بحثش در قسمت کامنتها نیست. ای میل من هست : mehrdaad74@gmail.com
پاسخحذفو همچنین آیدی من در یاهو هست: mehrdaad74
خوشحال می شوم که یا به صورت ای میل و یا با چت در ارتباط باشیم و با کمال میل نظر خودم را راجع به سوالهای مطرح شده تان به شما خواهم گفت. با سپاس فراوان
اما راجع به بحث اختیار تا آنجا که به قامت این کامنت دانی اندازه می شود باید خدمتتان عرض کنم که همیشه قبل از انجام فعل، انسان مدعی داشتن اختیار است. چرا که یا مثلا می گوید انجام می دهم، یا دلم نخواهد انجام نمی دهم! اما اگر کمی به آنسوی "انجام" افعال نظر بیفکنیدو یا مجموعه عواملی که ما را به انجام فعلی "ترغیب می کنند یا نمی کنند" نظری بیفکنید، می توانید ببینید که واقعا آنچه "واقع شده" جزئی از پروسه طبیعی در طبیعت بوده و ما زیاد دخالتی در انجام آن نداشتیم. بحث من اختیار تام نیست که همین اختیار محدود هم در پس انجام خود تبدیل به جبری می شود که مصرا می بایست صورت می پذیرفت وگرنه واقع نمی شد. امیدوارم در این مجال ناچیز یک پیش زمینه به شما داده باشم برای انجام گفتگوهای آتی.ا
پاسخحذفسلام مهردادجان
پاسخحذفشرمنده ام بابت نظرم در کامنتدونی
خیلی دوست دارم با شما ارتباط نزدیک
تری داشته باشم. به مجرد ابنکه کمی کارم کمتر شد حتما خدمتتان می رسم
ارادتمند
haftpeikar@gmail.com
Hello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my blog, it is about the Wireless, I hope you enjoy. The address is http://wireless-brasil.blogspot.com. A hug.
پاسخحذفHello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my blog, it is about the Câmera Digital, I hope you enjoy. The address is http://camera-fotografica-digital.blogspot.com. A hug.
پاسخحذفya sheykh salam
پاسخحذفbe nazare man een ensan kone on heyvan ra ke haman gorg bashad daride dar haly ke hardo majborand ke bepazirand yade sheykheman bekheir ke mifarmod baly sakht alatist bepazir .
pas ham ensan va ham heyvan (gorg)
mipazirand ke majborand .