من عاشق داستانهاي مايكل كرايتون نويسنده معاصر آمريكايي هستم. او به واقع مهمترين و برجسته ترين نويسنده داستانهاي علمي-تخيلي دوران ماست. ايشان علاوه بر اينكه نويسنده بسيار توانائيست داراي پيش زمينه علمي افتخار آميزي نيز هست (فوق دكترا در علوم زيستي) و هم اكنون هم در دو دانشگاه بسيار معتبر كمبريج و MIT داراي كرسي تدريس انسان شناسي و نويسندگي مي باشند. حال ارتباط اين نويسنده با عنوان اين پست من (لياقت آزادي) به نظرتان چه مي تواند باشد؟ عرض مي كنم.
ايشان در مهمترين اثر علمي-تخيلي شان"پارك ژوراسيك" و در ادامه آن "دنياي گمشده" كه هردو، هم فيلمشان ساخته شده و هم به فارسي برگردانده شده است، علاوه بر اينكه نبوغ خود را از تبديل رويا به واقعيت "يافت منطقي DNA دايناسورها و خلق مجدد آنها از راه كشت آن در بدن ميزباني هموند چون قورباغه" به منصه ظهور ميرساند كه تئوري هاي بسيار جالبي هم در ارتباط با نظريه بي نظمي طبيعي و انقراض دايناسور ها از زبان يكي از شخصيتهاي رياضي دان داستانش (يان مالكوم) عنوان مي كند كه واقعن محل تامل بسيار است. و البته اين دومي (انقراض) مد نظر من براي اين مقاله كوتاه است.
ايشان با ادله آماري و بسيار جالب منطقي (كه البته در كتابشان مي توانيد كامل بخوانيد) اثبات مي كنند كه دايناسورها علاوه بر اينكه مي توان گفت بر اثر عامل خارجي مثل سقوط شهاب سنگ عظيم الجثه رخت حيات از روي زمين بربستند از طرفي هم در واقع مي توان گفت اين اثر عوامل داخلي يعني نوع برخوردها و مراوداتشان با هم بوده كه مسبب مهم و اصلي انقراض نسلشان بوده است! مثلن بدينسان كه گوشتخواران چنان از لحاظ مغزي پيشرفته شدند در طول ميليونها سال كه راههاي بهينه اي براي شكار يافتند و همين پيشرفتگي مغزي شان سبب شد نسل گياه خواران طعمه، روز به روز كمتر و كمتر گردد. از طرفي با كمبود گياه خوران رشد گياهان افزايش پيدا كرده اتمسفر محل زيستشان را به مخاطره مي اندازد. از طرفي ديگر بر همين اساس گياهخواران غير طعمه، تنبل تر شده براي يافت غذا احتياجي به تلاش زياد در خود نمي بينند.... همه اين عوامل به مرور دست به دست هم ميدهد: صيد كم ميشود، صياد نيز گرسنه تر و درنده تر مي شود، غير صيد تنبل مي شود و بدنش به مرور از استاندارد حيات طبيعي خارج ميشود تا انجا كه آمار كل دايناسورها (چه صيد و چه صياد و چه خنثي) به حدي نزول مي كند كه به راحتي در وضعيت بحراني انقراض قرار مي گيرند.
همين نگرش، يعني "انقراض از داخل" سالهاست كه يك مبحث عمده و مهم ميان دانشمندان و محققين پديد آورده است به نام كنترل رشد علمي ! كه برخي را به اين نتيجه رسانده كه همين پيشرفت زياده از حد علمي بشر هم اگر به دست بشري از نوع نا اهلش بيفتد اول از همه براي خود جامعه بشري مخاطره آميز خواهد بود. شما كافيست تصور كنيد داستان فيلم دكتر استرنج لاو كوبريك به حقيقت مي پيوست و دنيا در معرض بمبارانهاي هسته اي واقع ميشد؛ آيا بسيار محتمل نبود كه امروزه آن نسلي از ما كه زنده مانده بود، مي بايست زير حفره هاي عميق زمين دنبال آذوقه براي ادامه حيات خود مي گشت؟! به هر حال از اين داستان مي خواهم به اين نتيجه برسم كه هر چيزي لياقت و ظرفيت مي خواهد. اگر لياقت و ظرفيت زندگي اجتماعي را هم نداشته باشيم، نهايتن اين انقراض است كه منتظر ما خواهد بود!
يكي از آن جمله موارد مهمي كه لياقت مي خواهد پس از "حيات" و قبل از "علم"، "آزادي" است! به عنوان مثال بياييد يك آن فكر كنيم كه ملتهايي كه امروزه آزادي ندارند، چه سياسي و چه اجتماعي و غيره، آيا به واقع لياقت آنرا داشته اند و ندارند؟
من با يك مثال عيني كوچك، بحثم را مي بندم. باشد كه اين مقاله كمي همه ما را به فكر بيشتر در اين ارتباط وا دارد: "دير زماني نيست كه ما ايرانيان آزاديخواه از اينجا رانده و از آنجا مانده توانستيم محيطي هر چند مجازي اما واقعي براي تنفس پيدا كنيم به نام اينترنت! اين نفس كشيدن يك مدلش ساخت همين وبلاگها و وبسايتهاست و يك مدل راحت ترش جستجو براي يافت همفكر است از طريق به اشتراك گذاشتن موضوعات مورد بحث. همانطور كه قبلن هم در اين وبلاگ توضيح دادم، سايتهاي مدل ايراني اي پديد آمد كه اين قابليت را در اختيارمان مي گذاشت. بهترين نمونه و اولين نمونه موفق اين سايتها بالاترين بود. از انجا كه اين تجربه بار اولي بود كه در سطحي وسيع واقع ميشد، بالطبع اشكالات خاص خودش را پديد آورد كه همانا برخورد نه چندان منصفانه برخي مديران سايت با برخي كاربران بود و بعضي سانسورها كه كدورتهايي را حاصل شد. بعد از اين تجربه بالاترين، عده بسياري ديگر از هموطنان متخصص IT سعي كردند كه مكانهايي مشابه پديد آورند كه اخرين انها منجر به پديد آمدن سايت اشتراك لينك ديگري شد به نام دنباله . اين سايت از ابتدا تمام هدفش را بر اين نهاد تا اشتباهات گذشته و برخي سانسورهاي عقيدتي و بيجا را تكرار نكند و به واقع اصل و اساس خود را بر بي طرفي قرار دهد. به اين مدعا كه تا همين ساعت كه برايتان مي نويسم حتي يك نفر از اين سايت سانسور نشده و لينك ارسالي اش نابود نشده است و حتي اگر به گردانندگان آن سايت هم بدترين اتهامات را هم مي زدند باز به خاطر اينكه هدف مديران "آزادي" واقعي و نه شعاري بود، نظر او را سانسور و قيچي نكردند.
حال واقعن جاي شرمساري براي آندسته از ما ايرانيان به اصطلاح "آزادي خواه" پديد مي آيد هنگاميكه حتي همين يك مكان كوچك را هم با ندانم كاري خودمان و با خودخواهي و آرمان خواهي واهي يا برخوردهاي "نازك نارنجي" گونمان برنمي تابيم و سعي مي كنيم از داخل آن را رو به انقراض ببريم!! جالب اينجاست كه اين مسئله از جانب افراد آزاديخواهي در حال وقوع است كه خود به خاطر وجود سانسور از بالاترين هجرت كردند!!! اينجاست كه بايد به اين واقعيت مهم رسيد كه محيط، مشكل ما نيست! بالاترين و دنباله مشكل ما نيستند. اين خود مائيم كه با ذره بين به دنبال مشكل مي گرديم و آنرا با همان ذره بين مشتعل مي كنيم!
اين جريان تاسف بار، اولين چيزي را كه به ياد من آورد همانا حرفهاي شخصيت يان مالكوم داستان كرايتون بود (كه در حقيقت خود هموست) كه : جوامع پيچيده خود مسبب انقراض خودند. و من اضافه مي كنم توطئه خارجي كه دائم در مغز و قلب ما ايرانيان پالس مزمن مي زند تنها توهمي بيش نيست و صرفن حالت فرافكني و سلب مسئوليت دارد و درحقيقت يك نوع بازي سياسي سرگرم كننده است.
واقعن هر چيزي لياقت مي خواهد. حتي يافتن گوش شنوا براي عقايدمان ، حتي ارزش قائل شدن كسي براي شخصيتمان ، حتي سپردن مكاني به ما براي اظهار عقايدمان؛ همه و همه و همه چيز و بالاخره حتي آزادي مان. ما اگر آزادي مي خواهيم به معناي واقعي كلمه ، ابتدا بايد لياقت و ظرفيت آن را در خود جستجو كنيم ؛ اگرنه كه همين مي مانيم كه هستيم!"
salam
پاسخحذفman tashbohe besyary dar jaryane az beyn raftane kafka ba en matlaby ke shoma eshareh kardid mibinam kafka ham gorohe pichidee bood ke az daroon pokid afsoooos
yade on mizaye shatranje andishe ke roosh tasmimate kafka ro migereftim bekheir .
حالا این مبحث سر درازی دارد. اما گفتی ... حال شاید مردم در تونل های زیر زمینی ... نابودی تمدن و ...
پاسخحذفیاد یک فیلم افتادم که توصیه می کنم اگر ندیدی ببین :
Le Dernier combat
این هم لینک imdb
http://www.imdb.com/title/tt0085426
salam be shoma dooste aziz.
پاسخحذفvaghean adam az khoondane in maghale be fekr foroo mire ke chera in masale hamishe va hamishe etefagh miofte. chera zarfiyat va liaghat dar in donya be vojood oomade.man ham ba shoma ham ahide hastam va kheyli khoshalam ke mibinam kasani hastand ke hanooz donbale rafe eshtebahate khod va bashariyat hastand.