این مهم را امروز در انیمیشن مار سفید: شناور محصول همین سال جاری کشور چین به تماشا نشستم و ابتدا متعجب و سپس بسیار مشعوف شدم. متعجب از آنجا که فکر نمیکردم که چینی ها که دریک سری حوزه ها مثل "دین" غالباً یا ورود نمی کنند و یا اصلاً جور دیگری می اندیشند؛ نیز این خطر به گمان من بسیار جدی را درک کردند و این نوید از آینده ای سپید می دهد در دنیا.
*** SPOILER ALERT ***
داستان از این قرار است که یک مار سپید رنگ (هیولا) که قابلیت مبدل شدن به صورت یک زن زیبا دارد، عاشق یک پسر چینی طبیب میشود و میانشان یک مهر ماورایی شکل میگیرد و یک زندگی زیبا و سالم را با تاسیس یک داروخانه-درمانگاه و خدمت به مردمان شهر آغاز می کنند. تمام مردم شاد و راضی هستند جز یک موش شیاد که کاسبی خود را معرض خطر می بیند؛ لذا وی کاهن اعظم معبد بودا را از وجود این پیوند "هیولا-انسان" باخبر می کند و کاهم نیز سریعا تصمیم به شکار و کشتن آن هیولای زیبا سیرت میگیرد. اما عشق میان انسان و هیولا چنان قوی است که در کارش موفق نمیشود و پسر طبیب با "جادوی موسیقی" از طریق یک فلوت، وی را ناکام میگذارد و همسرش (هیولا) را نجات می دهد. البته پسر بابت این مبارزه نفس گیر با کاهن، تمام انرژی اش را از دست می دهد...
زیبایی این داستان که در همان خط سیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر