نرگس عاشق جعفر بود. جعفر هم نرگس را می پرستید. بعضی وقتها میشد که تمام شبانه روز با هم پرواز می کردند و از هم جدا نمی شدند. نرگس با اینکه قد و بالای بلندی داشت ولی در فن پرواز از جعفر فنی تر بود. به همین خاطر بود که جعفر با عشقی توام با احترام با او برخورد می کرد. جعفر عشقش را بالاترین و مقدس ترین عشقها می انگاشت و برای معشوقش حاضر بود جانش را هم فدا کند. آنها به نظر جدا ناشدنی می آمدند. آنها با اینکه عشقشان از بزرگترینهای عالم بود اما خودشان از کوچولوترین عشاق عالم بودند. چون جعفر و نرگس پشه بودند.
جستجوی این وبلاگ
۲۴ مرداد ۱۳۸۸
۲۰ مرداد ۱۳۸۸
یک تطبیق ساده
سعدی
*
"یکی بر سر شاخ بن می برید
خداوند بستان نظرکرد و دید
بگفتا که این مرد بد می کند
نه برمن که برنفس خود می کند"
*
مطابقت سازی این شعر با عصر حاضر:
اشتراک در:
پستها (Atom)