سوال: به نظر شما این X دنیای دو بعدی ما دیگر ساکنان آن دنیا را چگونه خواهد دید؟...
جواب: در صورت نگاه مستقیم همه ساکنان را به صورت خط و یا نقطه می بیند وبا حرکت روی محورهای x , y شکل دو بعدی آنها را تشخیص می دهد. حال تصور می کنید که X چه تصوری می تواند از دنیای فراتر (در اینجا سه بّعدی) داشته باشد؟ صریح می گویم : هیچ!
وقتی بّعد ارتفاع در دنیای وی تعریف نشده است (محور z ) او چگونه می تواند درکی از دنیای سه بّعدی داشته باشد؟! مثلن اگر من X را با ضربه ای به دنیایش (صفحه کاغذ) صدا بزنم، او تنها یک صدا خواهد شنید بدون اینکه کسی را ببیند. اگر مذهبی باشد چه بسا که صدا را برآمده از عالم غیب بپندارد حالیا که من، همان مولد صدا، خود يک موجود هستم و دارم او را از بالا نگاه می کنم.
حال فرض کنیم یک موجود سه بعدی (یک پیرامید در شکل بالا) بخواهد خود را به X نشان دهد و از دنیایش عبور کند. در زمان T=0 او (X) هیچ چیزی نمیبیند (سمت چپ شکل بالا). به ناگاه در زمان T=1 یک نقطه میبیند (بخش میانی تصویر بالا) که ناگاه در پیش رویش ظاهر میشود و به مرور تا زمان T=2 او این نقطه را در حال رشد به سمت پاره خط AB می بیند(سمت راست شکل بالا). حال بگویید آیا او هرگز میتواند بفهمد که این نقطه ای که به یکباره ظاهر شده است و به مرور بزرگ و بزرگتر میشود و دست آخر ناپدید شده یک "پیرامید" است؟! البته که نه. او می تواند در نهایت خود را متوهم یا رابط با دنیای "از ما بهترون"! فرض کند که چنین پدیده ای شگفت انگیز را شاهد بوده است!
ما در ادامه می توانیم از X یک کپی تهيه کرده و در دنيای دو بعدی دیگري قرار دهیم. بدين ترتیب براي او یک دنیای موازی پدید آورده ايم که در آن دنیا هم میتواند مثل همین دنيا ادامه حیات دهد. ساخت اين دنیاهای موازی دو بعدی فرضی براي ما بسیار ساده است زيرا ما به یک بّعد بالاتر دسترسي داريم و میتوانیم موجودات دوبعدی را در راستایی که فقط خود سه بعديمان میشناسیم (z) و آنها حتي خود X از درک ان عاجزند از دنیايشان خارج و دوباره داخل کنیم. چیزیکه هرگز آنها تصورش را هم نمی توانند بکنند.(گرچه درواقع امر خود ما هم هیچ موجود غیر سه بعدی را نمی توانيم درک کنیم حتی دو و یک بعدی. تنها مي توانیم تصور کنیم)
اکنون همین مفهوم را بسط دهیم به دنیای سه بعدی خودمان. یک موجود با بّعد بالاتر چگونه می تواند تصویری از خود به ما دهد؟ ما هرگز نمی توانیم آن موجود را تصور کنیم. او می تواند در راستاي بعدی که تنها خودش میشناسد ما را منتقل کند. ازما رونوشت تهیه کند. به فضاهای کاملن بسته ما داخل شود و ...
حالا با این تفاسیر به لاست برمیگردیم. دراین سریال (که هفته دیگر تمام خواهد شد) ما با دو دنیای موازی طرفیم. یک دنیا که هواپیما در سال 2004 به آن (جزیره) سقوط می کند و یک دنیا که هواپیما به راه خود ادامه می دهد و در فرودگاه لوس آنجلس به زمین می نشیند. شاید خیلی بگویند این امر ممکن نیست، اما با درک دنیای چهاربّعدی به این نتیجه خواهید رسید که البته ممکن است. اما چه چیزی باعث تفکیک این دو دنیا از هم شده است: نیروی بسیار قوی الکترومگنتیک جزیره. که این جزيره در دنیای اول (بدون سقوط) غرق شده در دریاست و در دنیای دوم (پس از سقوط) زنده و پابرجاست. دنیای دوم می تواند بسیار پيشتر از دنیای اول وجود داشته باشد. می تواند همزمان باشد و حتی در آینده دنیای فعلی باشد. (البته در سریال به نظر در گذشته می آید چون غرق شده است یا آب روی آنرا گرفته اشت) چراکه زمان بعد سوم دردنياي چهاربعدی مفهومي ندارد. یک موجود چهاربعدی (بهتر است بگوییم یک عملگر یا اپراتور 4 بعدي) قادر است فضای ما را تا بینهایت خم کند و این خمیدگی فضا در محور فضا-زمانی ما3 بعديها، زمان را هم تحت الشعاع قرار می دهد!
دو دنیای فوق هر دو در یک فضای چهار بعدی می توانند وجود داشته باشند که البته تنها یک موجود چهاربعدی آنرا کاملن درک می کند و ما موجودات سه بعدی تنها می توانیم آنرا تصور کنیم و تنها یکی از این دنیاها را ببینیم و لمس کنیم. ولی این سریال کاری کرده است که ما همزمان بتوانیم هر دو دنیا را ببینیم که البته این دنیاهای سه بعدی درست مثل شکل بالای من (از نقطه تا پاره خط قاعده در دنیای دو بعدی) می توانند همینطور ادامه داشته باشند و بیش از دو تا باشند بدون اینکه این قسمتها در دنیای سه بّعدی هرگز با هم تداخل کنند. در شکل بالا نقطه قرمز که توسط X دیده میشود هرگز نمی تواند در نظر X راس یک پیرامید تصور شود؟ در حالیکه من و شمای سه بّعدی کاملن می توانیم پیرامید را تصور کنیم و بدانیم جریان از چه قرار است.
در دنیای جزیره (دنیای دوم) هواپیما سقوط می کند و سه سال بعد 6 نفر به طور معجزه آسایی (از دید آدمیان همان دنیا) باز می گردند. اما در دنیای اول هواپیما به راه خود ادامه می دهد و مسافران هواپیما به زندگی عادی خود مشغول میشوند. تنها یک نفر هست که می تواند بین این دو دنیا سیر کند و او کسی نیست جز دزموند.او کسیست که هم در دنیای اول مسافر هواپیماست و هم در دنیای دوم کنترلر انرژی جزیره.
برای اینکه این پُست بسیار به درازا نکشد توضیحات ریز سریال و جوابهای معماهای کوچکتر آنرا را به ذهن خود بینندگان این سریال واگذار می کنم ولی تنها همینقدر بگویم که با این دید مطرح شده، تمام معماهای لاست قابل حل خواهد گردید. وقتی دنیایی موازی دنیای ما وجود داشته باشد که ما آنجا هم بازیگران آن باشیم هر ناممکنی، ممکن میگردد بدون اینکه هیچگونه صدمه ای به علم و منطق این دنیائیمان وارد آورد!
----------------------------
*. البته متاسفانه بود!
۱ نظر:
درود بر مهرداد عزیز
هیچم مهرداد عزیز! هیچ دنباله!
خوشحالم که بعد از 5 ماه وبلاگتو آپ کردی. نگرانت شده بودیم!
این مطلب جالبت رو هم با اجازه ات لینکیدم تو دنباله. اینجا:
http://donbaleh.com/link/270856
راستی مهردادجان! منم یه وبلاگ راه انداختم. خوشحال میشم سر بزنی و نظرتو بهم بگی. واقعا خوشحال میشم
http://1star-7skies.blogspot.com/
ارسال یک نظر