اگر کسی در زندگی به اندازه دو واحد درسی یعنی یک نیمسال درنجوم و فیزیک اجرام آسمانی وقت و فرصت مطالعاتی داشته باشد براحتی و بدون هیچ کنکاش اضافی مسلما به یک مهم پی میبرد و آن خُردی و ناچیزی زائدالوصف "زمین" است در برابرعظمت مهیب، شگرف و اعجاب آور جهان مرئی پیرامون که حقیقتا هرچقدر هم بخواهیم در کلام آنرا نشان دهیم ناشدنی است و این نسبت، اصلا با کلمات قابل وصف نیست! ولی با وجود تمام این ریزی، بی مقداری و کوچکی "زمین"؛ پژوهنده ما درمیابد که بیش از 4.5 میلیارد سال است که این سیاره توانسته است که بطرز شگفت انگیزی از پس انواع و اقسام ناملایمات و مشکلات خارجی برآمده و حتی بر روی خود حیاتی کربنی و هوشمند ساخته و شکل داده که ثمره آن شده است ما انسانهای دارای امکان تحلیل و شعور و تکلم.
از طرفی اگر پژوهنده ی ما، باز به اندازه یک نیمسال در علم بیولوژی بالاخص شاخه پیدایش حیات کربنی (Organic) وقت صرف نموده باشد، حتما به مفهوم جالبی برمیخورد به نام انتخاب طبیعی (Natural Selection) که پس از مطالعه آن در می یابد که طبیعت یا همین "زمین" خودمان، تنها موجوداتی را نگاه داشته که توانسته اند خود را با شرایط او تطبیق دهند. در اساس هر موجودی که بتواند خود را با خواسته ها و منویات زمین مطابقت داده و سازگار نماید، توسط زمین حفظ شده و برای ادامه حیات انتخاب شده است و دیگر موجودات که یا توان تحمل شرایط را نداشتند و اصطلاحا سازش ناپذیر بوده اند را به مرور حذف و تعدیل نموده است.
این دو نتیجه گیری از تحقیقات بیان شده کاملا حقیقی است و بعینه قابل مشاهده و تجربه. پس از برایند و ترکیب دو حقیقت بالا که یکی قدرت محافظت "زمین" است در برابر عناصر و شرایط بسیار متغیر بیرونی و دیگری قابلیت "زمین" است در نگاهداری و پاسداشت از عناصر ارگانیک درونی خود یعنی مراقبت از همان موجوداتی که ساخته و با خود سازگارشان نموده است؛ من می خواهم اینک سنتزی بسازم محکم و منطقی (چون سنتز دو حقیقت، حتما حقیقت است) و آنرا در قالب یک تئوری بیان کنم. تئوری با نام "سپر هوشمند زمین".
سپر هوشمند زمین: «اگر زمین در طول حیات بسیار بلندش با سپری فیزیکی که شامل میدان مگنتیک فوق قوی درکنار کوچک سازی اندازه است (برای کاهش امکان برخورد)، قابلیتی تدافعی در مقابل عوامل مخرب بیرونی ساخته است و هم با فرایندی هوشمند که غیر از مصاعد سازی های درونی است، شامل یک متعادل ساز بیرونی به نام "ماه" نیز است، قابلیت تولید، کنترل و نظارت بر "حیات" روی خود را دارد و توانسته است در تمام این مدت زمان طولانی از پس موجودیت و سلامت خودش بخوبی برآید؛ پس بالطبع قاعدتا با توجه به اینکه حیات ما انسانها واقعا در مقابل مدت زمان این "پروسه کنترلی-امنیتی کلان" اصلا "زمان حیات" محسوب نمیشود؛
پس براحتی می توان استنتاج منطقی نمود که "زمین" در ادامه حیات بشر نیز میتواند بدون هیچ کمکی، از خودش دفاع و محافظت نماید و اصلا نیازی ندارد که ما انسانهای "نوزاد و بدوی" برای وی نسخه های عجیب و بی دلیل و بی ثمر "سلامت" بپیچیم و به گرم شدن یا سرد شدن و خلاصه تغییرات اقلیمی اش که در طول حیات چهار و نیم میلیارد ساله اش امری کاملا طبیعی بوده است، واکنشهای هیجانی نشان داده، وحشت نماییم و یک عده [البته با مطامع دیگری جز صیانت از محیط زیست] به این دلیل واهی (محافظت از سیاره) بخواهند سدی شوند جلوی پیشرفتهای رفاهی بشر… »
در حقیقت همیشه برعکس این اتفاق افتاده است که این "زمین" (یا طبیعت) بوده است که برای ما فرزندانش نسخه های سلامت حیات و سازش پذیری پیچیده و خواهد پیچید. ما اگرهستیم و وجود داریم، تنها بخاطر اینست که زمین از ما محافظت کرده است و مانند مادری مهربان همیشه بهترین دستورالعمل های بهداشتی و سلامتی را برای تطبیق با شرایط حیات به ما آموخته است.
از طرفی باید توجه داشت که ما انسانها با این شرایط جسمی که داریم بسیار بعید است که حتی روزی برسد که دارای قدرت و هوشمندی ای برابر با "زمین" گردیم چرا که ما اساسا هم بسیار بسیار محدود و وابسته ایم و هم بسیار بسیار ضعیف و شکننده و ازمیان رفتنی!
بعنوان مثال کارخانه ای را در نظر بگیرید که یک عده درون آن محصولی دفاعی تولید می کنند. مطمئنا آن محصول دفاعی بدون داشتن مواد و متریال زمینی هرگز ساخته نمیشود و همچنین بدون وجود بستری برای استقرار و عملگری رسما بدردنخور و ناکارآمد میشود و ازآنجاکه آن وسیله هماره وابسته به مواد اولیه و تجهیزات تولید و بستر عملیاتی "زمینی" خواهد بود (مثل خاک، آب، آتش یا هوا و مواد معدنی و همزمان شرایط محیطی و جوی مساعد و بهینه) پس آن بستر (زمین) همیشه قوی تر و مهمتر و قابل اتکاتر خواهد ماند و آن وسیله دفاعی وابسته به آن همیشه زیرمجموعه و محاط آن است چون همیشه و مستمرا به آن وابسته است. بعبارتی ما تا مادامیکه زمین و هوا و دریا را داریم، توان ساخت و تولید و رشد و پیشرفت و دفاع "از خودمان" را داریم نه از آفریدگارمان یعنی "زمین" را و این ما هستیم کخ هیچگاه نمی توانیم بدون یاری گرفتن از این بستر قابل اتکا و مستحکم حتی فکر به موجودیت خود کنیم چه رسد به پیشرفت و نائل شدن به توان هوشمندی برابر!
از طرف دیگر این درست است که ظاهرا ما در طول این صد سال اخیر کمی رشد غیر متعارف و غیر قابل قیاس با صدها هزار سال قبل تر از آن کرده ایم؛ ولی این رشد ما همواره محدود شده (و خواهد شد) به "ابعاد هندسی و زمانی" که ما را یارای گذر از این سدهای عظیم نیست. ما هرگز نه اجازه داریم وارد ابعاد هندسی دیگر شویم و نه می توانیم زمان را به خواست خود پس و پیش کنیم.
پس نتیجه میگیریم که هیچ لزومی ندارد که بابت آلوده کردن محیط زیست و به اصطلاح صدمات زیست بومی که ماحصل آنچه هست که تاکنون ساخته و خلق کرده ایم در صنعت و کشاورزی و بواسطه آن توانسته ایم شتاب رشد خود را افزایش دهیم و بهداشت و آموزش قوی تری داشته باشیم و حیات را برای خودمان ساده تر سازیم؛ از آینده ی "زمین" و زندگی خود و دیگر جانداران در این کره ی آبی-خاکی بیمناک باشیم و برای خود تئوریهای آخرالزمانی ببافیم.
ما هرگز نه توانسته ایم و نه میتوانیم زمین و محیط زیست را در مقیاس کلان، چنان آلوده کنیم که به زمین و طبیعتش گزندی عمده برسد و یا صدمه ای در آینده ببیند. چون تابحال هرچه ما آدمیان کرده ایم و از این پس نماییم، مطمئنا در راستای سازگاری بیشتر با اوست وگرنه اجازه اش را به ما نمیداد و یا نخواهد داد و تعدیلمان میگرداند.
برای طبیعت تأدیب و تعدیل ما بسی آسانست.
و تعجب شدید من همیشه از این بوده است که همین ما انسانهای کوچک و دون! که در این دنیا به نسبت حد و اندازه و زمان حیات و قابلیتها و قدرت اثرگذاری بر جهان دقیقا صفر مطلقیم؛ خود را اسمارت و هوشمند و صاحب نظر و فن و دانش می دانیم ولی در مقابل؛ "زمین" را و سیستمهای فوق هوشمند بیولوژیکی اش را که هزاران میلیون سال است دارد با دقت کار می کنند و قابلیتهای غیر قابل وصفی دارند را بدون شعور و هوش و درک و تحلیل و احساس می انگاریم. جدا ضعف تحلیل به این بزرگی در برخی از ما که مدعی دانش و فناوری هستیم، واقعا عجیب نیست؟!
مشخصا زمین برای ما کلی نشانه گذاشته است که خود را بیهوده بزرگ فرض نکنیم. فرضا اگر ما تنها به اندازه یک "مورچه" قدرت جسمی داشتیم می توانستیم بیش از 4 تن بار را روی سرمان بگذاریم و با سرعت 84 کیلوتر بر ساعت بدویم!! یا فرضا اگر توانایی مگس را داشتیم در همه جهات دید داشتیم و قابلیت های مانور یک جنگنده هوایی را میداشتیم! (مورچه و مگس را نیز "طبیعت" خلق کرده است و ما هرگز نمیتوانیم حتی به ساخت چنین موجوداتی حتی نزدیک شویم).
از دید دیگر ما اینهمه بر روی زمین سازه و ساختمان و راه و پل و غیره ساخته ایم ولی اصلا هیچکدام از اینها از فضا معلوم نیست و واقعا اگر یک ناظر خارجی، حتی از درون سولار سیستم و از نزدیکی های زمین (مثل تصویر بالا) نیز رد شود، بعید است بدون وسایل موج یابی بفهمد که در این سیاره کوچولو اصولا حیاتی وجود دارد و حدود 8 میلیارد انسان در آن زیست می کنند! چون واقعا میلیارد عددی بسیار بسیار کوچک است در مقیاسهای جهانی و فضایی.
ولی ظاهرا ما به این نشانه ها و علائم که به تعداد موی سرمان در جلوی چشمانمان هر روز رژه میروند، کاری نداشته و فکر می کنیم که در دنیا واقعا رقمی هستیم و میتوانیم بر روی دنیا تاثیر بگذاریم! برای همین است که بعضی اوقات مسخره بازی درمی آوریم و فکر می کنیم ما در روند گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی دست داریم!!
عزیزان، با توجه به منطق داده های زیست محیطی و آماری در طول حیات بلندمدت "زمین"، به قاطعیت برایتان می گویم که ما در هیچ سیستم مخرب برای زمین اثرگذار نیستیم، نه در اکوسیستمها، نه در آلوده کردن آبهای زیرزمینی، دریاها و اقیانوسها، نه بالابردن درجه حرارت هوا و نه تغییرات اساسی در هیچ متغیر دیگری!
باور کنید که در مقیاس جهانی ما واقعا از "هیچ" هم کمتریم.
باور کنید اگر تمام بمبهای هسته ای مان را نیز باهم منفجر کنیم، کوچکترین گزند و خللی حتی به بیرونی ترین قشر پوسته زمین هم نمی توانیم برسانیم؛ چه رسد به تهدید حیات بر روی آن! ما واقعا و حقیقتا در مقابل طبیعت، خطری به حساب نمی آییم. با جان و دل این واقعیت را قبول کنید. "سپر هوشمند زمین" را درک نمایید و کمتر خود و اطرافیانتان را بیخود و بیجهت از آینده ای دهشتناک بترسانید. آینده اگر هم بخواهد وحشتناک باشد، عاملش ما نخواهیم بود.
اصلا یک کد به شما بدهم: «اگر در همین سال پیش رو، یک شهاب سنگ به همان اندازه که میگویند 65 میلیون سال قبل دایناسورها را منقرض کرد به زمین برخورد کند؛ واقعا ما چه کاری می توانیم انجام دهیم که دایناسورها نتوانستند؟! این "اسمارت" بودن ما چه گلی می تواند به سر ما بزند؟ فرق عملکرد حاصل از دانش و فناوری ما با آن خزنده گان ماقبل تاریخ چیست؟ شما بگویید... غیر از اینست که ما هم براحتی مانند آنان منقرض میشویم؟»
به هر حال این مهم است که "زمین" بسیار خوب میداند که ما مورچگان دوپا را چطور نگهداری، کنترل و هدایت کند. بنابراین اصلا نگران آینده خود و فرزندانتان نباشید و بی استرس فقط بیاموزید و رشد کنید.
و همچنین شما خوب میدانید که معنی و منظور حرف من این نیست که پس طبیعت را آلوده کنیم!! خیر اصلا و ابدا من نمیگویم که محیط زیست را به گند بکشید! البته که آلوده کردن طبیعت به کیفیت زندگی خود ما آسیب می رساند ولی حرف من در این نظریه؛ آسیب در مقیاس کلان به "زیست کره" است. وگرنه می دانید که همیشه گفته ام (فرضا بمانند این شعر) که پیرامونتان را تمیز و زیبا نگاه دارید تا همیشه شاداب بمانید.
ولی اینکه از ما و خطاهایمان آخرالزمانی پدید می آید و یک روز میرسد که ما از گرسنگی و تشنگی و نبود منابع خوراکی به جان هم می افتیم و خودمان را میخوریم؛ و ویروسهایی می آیند که انسان را زامبی و نابود کنند وهیچ درمانی هم بر آن کارساز نیست و از این دست لاطائلات بی پایه، تنها دروغهایی رسانه ای بیش نیست و هیچ پایگاه علمی، آماری و منطقی ندارند. این میس اینفورمیشن ها فقط از استقرای غلط (مینورهای کوتاه مدت و ماژورهای مقطعی) که مغالطاتی غیر قابل تشخیص برای عوام است بهره می برند که بشر و امکاناتش را به دروغ بس بزرگ و عظیم جلوه دهند.
حالیا که در واقع اصلا اینگونه نیست و "سپر هوشمند زمین" همانطور که همیشه در جهت تکامل حیات روی بسترش گام برداشته، هرگز به این سادگیها اجازه نخواهد داد که ماحصل دسترنج چند میلیاردساله اش مفت و بی دلیل از میان برود. نگران هیچ چیز نباشید.
درود بر شما!
///////////
تکمله: یکی از راههای کنترلی "سپر هوشمند زمین" که همین الان آنرا مطالعه کردم؛ بعنوان یک مثال مهم از کاربرد این سپر در اینجا برایتان میگذارم. شاهد بسیار خوبیست که چگونگی عملگری این سپر هوشمند را در خصوص "کنترل جمعیت انسان" بخوبی نشان می دهد: ارسال میکروبیوم توسط "طبیعت" برای کاهش تعداد اسپرم و جلوگیری از افزایش بی رویه ی تعداد زاد و ولد. بیشتر بخوانید. اگر جوینده باشید مثالهای عملیات "سپر هوشمند زمین" در کنترل شرایط و خواباندن بحرانها در اطراف ما بسیار قابل رویت است. باقی مثالها با شما در قسمت نظرات پایین صفحه.
۱ نظر:
جالب بود و مفید🙏
ارسال یک نظر