جستجوی این وبلاگ

۲۳ مهر ۱۴۰۳

صفر است الف


لُهراســب کو برعدل شهره بود، گُـشتاســب زو مزیتـی مبُـرد

نگماشت پسر را پـدر بکار، تا کسب فــن نکرد و غـم مخورد

شهـــــــزاده نیز باشی نا بلد، مهتـــری نبــــاشد تو را نصیـب 

اصل ست دانش و خـرد، کزان؛ دشت سترونی شود خصیـب 

هرکس کـزو رسیــد گزنــــدی، بر مردم تنـــــگدست و عایل

هوشیار باش که بنیـادش هست، نافهمی ذهنی خـــام و زایــل

برخی به یُمن "شغـل پدر" مست، یا به مُفسدی بُرده ائتــلاف

یاباهزارخدعه، مکر و کِید، با سیه کاری رشک و آز و لاف

خودرابه منصبی رسانده اند شادازنصیب وبخت سعد و طیب

واضح بوَد ولی نصیــبـــــشان، خُسران و زیان باشد و آسیب

زیرا طریقتی ست بی شگون، چون عمارتی است بی ستـون

آنکس که ورا ارج می نهد، حقــــا که یک مُزوّرسـت و دون

در"پشت سر" همو که ارج داد، اندازه کند طرف را به هیـچ

یا لعــن و نفــی و خــوار میکند، یا در فکــاهه کند بقچه پیـچ 

پس این چه جای مباهات و فخر، تکریمی که معنی است تصغیر

آگاه بشـو، ز ناکسان دور، وانگـه تو ببیـن که چیست تقدیــر!

با سعی و خطا رشـــد نما، فاش؛ بر تن بنشـان مهـار تهذیـب

یاد آر جهــد بزرگـــان دهـــــر، تا بلکه رسی به سِــرّ تحبیب

این پند اگـر ز من شنیــدی، و اندیشــــــه بشــد تو را رهنمــا

بشتاب! که وقت آزمون است، "کُـن کشف در این چامه معما"


هیچ نظری موجود نیست: