جستجوی این وبلاگ

۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۶

(14)سیاست

ماده 22: رأی گیریهای مهم باید با نظارت کامل مراجع بی طرف و سازمانهای پاسدار حقوق بشرو پلیس ملل متحد صورت پذیرد و هیچ فردی چه حقیقی و چه حقوقی حق مجبور نمودن افراد برای دادن یا ندادن رأی ندارد و هرکس مختار است در سرنوشت مملکت خود سهیم باشد یا نباشد. انتخابات و رفراندومهای اساسی باید حتی المقدور با جدیدترین شیوه های روز انجام شود* تا در رأی مردم کمترین ضریب خطا به وجود آید. در صورتی که امکان اجرای شیوه های مدرن وجود داشته باشد و رأی گیریها به همان شیوه های قدیمی و سنتی برگزار شود، آن انتخابات باطل است و نام یا نامهایی که از آن صندوقها بیرون می آیند، هیچگونه ارزش قانونی نداشته و حکومت برخاسته از این طریق فاقد رسمیت بین المللی است.
ماده 23: هر شخصی بعد از سن قانونی حق دارد شغلی داشته باشد که آنرا آزادانه برگزیند و در برابر بیکاری از سوی دولت حمایت شود. قبل از سن قانونی و پس از سن مفید کار، شخص حق دارد که از حمایت مالی دولت برخوردار شود. این حمایت برای افراد زیر سن قانونی به صورت صرف سرمایه در آموزشهای رایگان و پس از سن مفید کار(بازنشستگی) ، تامین حداقل معاش آبرومند است حتی در صورت فقدان سابقه کار و بیمه.ا تبصره: اگر دولتی اثبات نماید که استطاعت مالی برای پرداخت حقوق بیکاری و بازنشستگی را ندارد، این اعتبار باید از صندوق جهانی پول به صورت وامهای بی بهره یا سرمایه گذاری مستقیم تامین گردد.ا 
ماده 24: هر شخصی حق استراحت، فراغت و تفریح دارد و به ویژه باید از محدودیت معتدل ساعت کار(8 ساعت در روز – 40 ساعت در هفته) بهره مند گردد. همچنین مرخصی های کاری با پرداخت حقوق حداقل 30 روز در سال حق هر فرد می باشد.ا 
ماده 25: هر کس حق دارد در هنگامی که به عللی مستقل از اراده خویش نتوانست کار کند، از تأمین های اجتماعی برخوردار گردد، لذا کارفرمایان موظفند کلیه کارگران و کارمندان خود را بیمه نمایند تا از فشار بر دولتها کاسته شود.
ماده 26: خصوصی سازی رکن پایه ای اقتصاد سالم و پیشروست. برای این منظور هر شخصی حق دارد در صورت استطاعت مالی نسبت به در اختیار گرفتن صنایع کشور اقدام نماید.
ماده 27: هر شخصی حق تولید مثل دارد چه به صورت ازدواج رسمی ثبت شده ، چه به صورت غیر رسمی. در هر صورت مادر و فرزند باید از حمایت یکسان جامعه و دولت بهره مند گردند و هیچ کس حق ندارد به خاطر تولد غیر رسمی، کودک را مورد شماتت و آزار قرار دهد. اما از آنجا که ازدواج رسمی موجب تشکیل خانواده رسمی است که تحت حمایت دولت است، پس از تولد کودک ، والدین موظفند ازدواج خود را ثبت نمایند و گرنه باید جریمه مالی شده و مخارج کودک را بر عهده گیرند. 
ماده 28: آموزش و پرورش باید حداقل تا 10 سال اجباری و رایگان باشد و هر کسی حق برخورداری از آموزش و پرورش رایگان را دارد. آموزش عالی و فنی حرفه ای باید همگانی و دستیابی به آن برای تمامی افراد جامعه به تساوی کامل میسر باشد. هیچ کس حتی والدین حق ندارند به اجبار شخصی را وادار به انتخاب یا عدم انتخاب رشته تحصیلی نمایند . هر کس حق دارد که بنابر استعداد خود آموزش تحصیلی اش را خودش آزادانه انتخاب نماید. آموزش و پرورش در همه سطوح باید به جدید ترین علوم روز دسترسی داشته باشد و این آموزش باید در جهت ارتقای سطح زندگی ، صلح و آرامش نوع بشر انجام پذیرد.
ماده 29: هر کس حق دارد که در تمامی مراحل زندگی از سطح بهداشت مناسب با استانداردهای جهانی برخوردار شود.ا 
ماده 30: هر کس حق دارد که مالک ساخته های هنری یا ادبی یا تئوری های خود در کلیه زمینه ها باشد.
ماده 31: هر کس حق دارد از رسانه های آزاد و مستقل بهره گیرد و در جریان آخرین اخبار روز دنیا قرار گیرد.
ماده 32: کلیه حقوق این مجموعه قوانین تا زمانیکه حقوق بهتر و جهان شمول تری جایگزین آن شود، ساری و جاری است و ضمناً هیچ یک از موارد آنرا نباید به نفع عده ای خاص تفسیر نمود و هیچ کس قانونی ( چه ملی و چه محلی) را نباید طوری تنظیم نماید که با موارد این مجموعه در تضاد یا تناقض باشد.

این مواد نمونه ای بود از قوانین جامعه ای که من با توجه به عنصر زمان و اعلامیه فعلی حقوق بشر به رشته تحریر در آوردم. البته این مواد تا مادامیکه مورد شور و مشورت با آگاهان واقع نشوند و به اصطلاح نقد نگردند؛ فاقد جامعیت کافی می باشند ولی چون می خواستم تعریفی از آزادی نمایم لازم دیدم نوعی قوانینی که آزادی را به ارمغان می آورند در اینجا تمثیل وار ذکر نمایم.

باید ها و نباید ها شاید به نظر محدود کننده برسند ولی اگر محدودیت نباشد آزادی مفهومی ندارد. محدوده نخبه و عامه یک دایره کاملاً متغیر است و تبدیل این دو به هم یک شبه هم میتواند صورت پذیرد. مثلاً برای تبدیل شخص به نخبه مالی کافیست وی غیر از خانواده خود به خانواده های دیگر هم به صورت پرداخت حق الزحمه کمک نماید یا برای تبدیل به نخبه معنوی، کافیست شخص تئوری هایش و اعمالش در جامعه طرفدارانی داشته باشد و یا به نوعی خلاقیت تأثیرگذار در جامعه داشته باشد. پس این مرزبندی یک متسلب آزادی نیست، بلکه خود محرکیست برای توده های مردم که با کمک های مالی و معنوی خود جامعه را به سمت رفاه سوق دهند. ضمناً نخبه گی به هیچ وجه ارثی و مسری! نیست و تمام نوع انسان تا خود به طریقی نقشی نخبه گون در جامعه ایفا نکنند، جزو عوام محسوب می گردند:
عامل بعدی که در رفاه افراد یک کشور نقش عمده ای بازی می کند، روابط بی تنش و مسالمت آمیز با دیگر کشورها بالاخص همسایگان است. اهمیت این عمل در اینست که اگر در داخل تلاشی برای رفاه صورت میگیرد، از خارج فشارهای اخلال گر وارد نیاید. این روابط خوب با دنیای خارج مستلزم رعایت چند عامل است که از اهم آن می توان به:
عدم مداخله در امور داخل کشورهای دیگر، حمایت از حیات مسالمت آمیز و صلح پشتوانه دار، پای بندی به قوانین و مقررات بین المللی، جلوگیری از تبدیل کشور به پایگاهی برای مخالفان دولتهای غیر استبدادی، مراقبت از مرزها برای جلوگیری از ورود و خروج اجناس و کالاهای قاچاق و غیر مجاز و تلاش در جهت نزدیکی هر چه بیشتر فرهنگی با همسایگان در راستای تقویت حسن همجواری اشاره کرد.ا در زمانه ما به خاطر وجود ارتباطات تنگاتنگ از طریق ماهواره ها و اینترنت ، مسائل و مشکلات بین المللی بسیار پیچیده شده اند و در بعضی مواقع به نظر لاینحل می نمایند. 
این از آن نوع اثرات مخرب رسانه های بین المللی سهل الوصول است که با مرتبط نمودن آدمیزادگان به هم در ابتدا به جای برقراری نظم به بی نظمی دامن می زنند؛ به دلیل آنکه در طول قرون و اعصار نوع زندگی بشر یا همان فرهنگ، بسته به اقلیم جغرافیایی و نوع پرورش اجتماعی حاصل از میتولوژی های منطقه ای بوده است. لذا هر منطقه و محلی نوعی آئین مخصوص به خود را برای زندگی برگزیده است. 
با گسترش ارتباطات ، در وهله اول باید شاهد موضع گیری های فرهنگی و چالش های بیشماری باشیم که این مدلهای مختلف و بعضاًً متضاد فرهنگی نسبت به هم ایجاد مینمایند.
این متاسفانه از خصائص نوع بشر بوده است که پس از تشکیل قوم و قبیله و شهر و کشور همیشه با اقوام و قبایل و شهرها و کشورهای دیگر در هنگام برخورد اولیه از موضع تهاجم یا تدافع برخاسته است! نمی دانم چرا. شاید به علت غریزه توحش اولیه بشر است ولی به هر روی وقتی به تاریخ نظری می افکنیم ، انتخاب بشر هماره به جای یک زندگی مسالمت آمیز، یک زندگی خشونت آمیز بوده است و حتی امروزه به نظر من اوضاع از تمام طول تاریخ زندگی بشر وخیم تر هم هست. کمتر جایی را می شناسیم که ملتش در صد سال گذشته به جان خودشان یا دیگران نیافتاده باشند. 
از نزاع های کوچک محلی گرفته تا جنگ های منطقه ای و جهانی، بشر همیشه ثابت کرده که گر چه در تئوری عاشق صلح است، ولی در عمل این خوی ددمنشی است که او را راضی نگه می دارد. من خود به شخصه سفرهای زیادی کرده ام و در کمال تعجب شاهد آن بوده ام، در هر شهری ساکنینش غالباً با برخی شهرها و اقوام مجاور و همسایه شان مشکل داشته و از ایشان بیزار بوده اند!! 
نمی دانم این موضوع جالب است یا عجیب که اگر به عنوان نمونه با یک دوربین از بالا کم کم به روی زمین زوم مثبت نمائید، در وهله اول می بینید که آدمیان شرق و غرب زمین با هم مشکل دارند. جلوتر می آیید و می بینید که کشورهای متمدن با برخی عقب مانده ها مشکل دارند. جلوتر می آیید؛ ( مثلاً به خاور میانه ) مسلمانان با دیگر ادیان مشکل دارند. جلوتر می آیید، شیعیان با سنی ها دشمنی دارند. باز جلوتر می آیید؛ ایران با همه کشور های همجوارش مشکل دارد!! و البته هر کدام آن همسایه هم باهم. باز جلوتر زوم کنید مثلاً در داخل ایران که همه با هم مشکل دارند. 
با شعورها با نفهم ها، ملت با حکومت، این شهر با آن شهر، این ولایت با آن ولایت، ده بالا با ده پایین و خلاصه هر چه این دوربین آدم شانسی تان را کلوز آپ می نمایید، این اختلاف ها را واضح تر و البته ابلهانه تر می بینید! حالا وقتی قضیه خنده دار می شود که همه این افراد دم از صلح و اتحاد می زنند. (ادامه هنوز پست نشده است)

/////////////////////////
+
+
* از ماده 22) مثل شیوه پیشنهادی رأی گیری از طریق امواج الکترومگنتیک. در این روش دولت می تواند بر اساس هر شناسنامه بالای سن قانونی، چشمه موجی با فرکانس مخصوص که توسط آشکارسازهای همان فرکانس از فضا قابل مانیتور کردن باشد را در اختیار اشخاص قرار دهد.این شیوه برای گرفتن آرای رفراندوم به نظرم بهترین و مدرن ترین شیوه است که ضریب خطایش فوق العاده کمتر از دیگر روشهاست.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

در مورد ماده 27... فکر نمی کنی هر کودکی که به دنیا میاد این حق رو داره که از یک کانون خانواده و مادر و پدری معلوم برخوردار باشه؟ بله، هر کودکی(به هر شیوه ای) به دنیا می آد این حق رو داره که از همه امکانات برابر برخوردار باشه؛ ولی اگر هیچ شماتتی برای مسببین( پدر و مادر) در کار نباشه، کمکی خواهد بود به کمرنگ شدن اون حق دیگر، که اول گفتم.

mehrdad گفت...

حق به جانب شماست، پس لطفا کمکم کنین که این ماده رو اصلاحش کنم. وقتی دوباره باز بینیش کردم دیدم ازدواج غیر رسمی نباید مورد حمایت دولت باشه، ولی به هر حال والدین و کودک رو به هیچ وجه نباید شماتت کرد و مورد آزار قرار داد چرا که کاریست که شده!، مثلا میتوان پس از تولد، والدین رو برای حمایت دولت از خانواده، وادار به ثبت رسمی کرد. فقط مشکل اینجاست که اگه والدین زیر بار نرفتن تکلیف بچه چیه! اینجاش یک خورده برام مشکله. اینه که کمکم کنید. ممنون

ناشناس گفت...

راستش دقیقاً نمی دونیم چی کار می شه کرد که عدالت به بهترین نحو برقرار باشه؛ ولی شاید بشه مثلاً پس از جریمه شدن والدین (نقدی)، شناسنامه و سایر حقوق شهروندی برای فرزند برقرار بشه. به هرحال باید یک جوری این قضیه یه سری مضرات برای مسببانش به همراه داشته باشد...

mehrdad گفت...

درستش کردم! ببینید باز هم مشکلی هست بگید لطفاً. با تشکر