از آنجاییکه ما ایرانیان نگون بخت، حتی از رویارویی نظراتمان در محیط های صلح آمیز داخلی نیزمحرومیم و همه صداها محکوم به سکوتند مگر صداهای حکومتی، محیط مجازی اینترنت مهمترین مکانست برای برآورده کردن این نیاز اساسی ما به مثابه بشر! که همانا نیاز به گفتگوست. در این دنیای مجازی هم هزار مدل میتوان ساخت برای رسیدن به چنین منظوری که یکی از بهترین های آنرا من در سامانه اینترنتی بالاترین یافتم.
محلی که قرار است در آن کاربران با هم در ارتباط باشند از طریق ارسال لینک سایتها یا بازگویی عکس العملهایشان در قسمت نظرات.در اینجا مایلم به یک نمونه لینک (به علت جامعیت آن) اشاره ای بنمایم.
دیروز لینکی با عنوان : به نظر شما بزرگترین عید ایرانیها کدام است؟ توسط یکی از اعضای قدیمی این سایت به نام شاهولی به روی اکران امد که فکر می کنم با بیش از 500 نظر یکی از بحث برانگیزترین موارد در عمر کوتاه این سایت بوده باشد. بد ندیدم که به علت عمومی بودن این سوال در اینجا نیز آنرا بیاورم تا خوانندگان محترم این وبلاگ نیز در جریان ماوقع قرار گیرند. پس از ذکر این سوال و مقدمه ای مختصر که لینکش را هم در بالا آوردم، اکثر قریب به اتفاق خوانندگان با نامیدن عید نوروز به عنوان مهمترین عید ایرانی و عید غدیر به عنوان عیدی مذهبی و به نوعی طرد این عید آنهم در زمان فرا رسیدن آن، به نوعی باعث رنجش و بعضاً خشم مذهبیون شدند. من تقریباً در پایان آن (به علت اختلاف ساعت) نظر کلی خودم را خطاب به جناب لینک دهنده بدین طریق بیان کردم که:ا
شاه ولی عزیز، این جماعت دین محور خرسند، از همه چیز این حکومت راضیند. لقمه کبکی دارند و سر سوزن مغزی. هر چه حاکمان در بوق کنند، امثال ایشان به باور سپارند و هر چه برایشان دیکته شود به خاطر. تا بوده همین بوده و تا هست، همین است. این خصلت جامعه آدمیست که در مقابل زور، کثیری همیشه تابعند و اقلی همیشه دادخواه و عاصی. خوشوقتم که در این بالاترین حداقل اگر طیف دوم بیش نباشد، کم هم نیست و همین بزرگترین دلخوشیست...(گفتید که این دعوای دو تفکر است و نه دعوای شخصی) دعوای دو تفکر را کمی جالب ندیدم، چرا که اصولاً دو تفکر با هم چالش می کنند و به سنتز می نگرند، محلی از دعوا ندارند. پس بهتر اینست بنویسیم دعوا بر سر احقاق حق است. حقی که از ما به جبر صلب شده و به دیگری به عشق، بخشیده. اگر اعیاد و مراسم مذهبی به زور به کسی حقنه و تحمیل نشود، هیچ جای شکایت نیست. چه که امری خصوصیست، اشکال آنجا حادث میشود که این جشن و یا عزای خصوصی قرار است به زور، عمومی شود. محل عصیان ما اینجاست و الحق با این مثبتها ما جوابمان را از جامعه اینترنتی گرفتیم. زهی سعادت.
و البته خطاب به یکی از نظر دهندگان به نام ناظر که به ایشان نهیب زده بودند که : "به اعتقاد من تقابل ساختن میان ملیت و مذهب کاری است که با هدفی خاص دنبال میشود نباید این کار را کرد..." هم به این شکل پاسخ گفتم:
دوست عزیز! ملیت و مذهب اصولاً در تقابل با هم قرار نمیگیرند، چرا که از یک ریشه نیستند. ریشهء ملیت، فیزیکیست ولی ریشه مذهب متافیزیکیست. ملیت یک نوع هویت است که با انسان زاده میشود.(فعلا کاری با ارزشگذاری آن ندارم). وقتی شما در یک خانواده ارمنی به دنیا می آیید ارمنی میشوید، چرا که تحت زبانی خاص، آیینی خاص، مدل تربیتی خاص، و ارتباطات و کلا شرایطی که خاص ارامنه است شکل میگیرید و وقتی رشد عقلی کردید مثلا نمی توانید بگویید که من ارمنی نیستم و من چینی هستم. (زیاد وارد جزئیات نمی شوم) ولی وقتی در یک خانواده دینی رشد عقلی کردید، از آنجایی که دین یک مدل فرهنگی زمینی و عینی نیست و صرفاً یک مدل فرهنگی فرازمینی و ماورایی است که ضمناً بدون پایگاه منطقیست، شما به راحتی میتوانید آنرا کنار بگذارید و مثلاً از مدلهای با پشتوانه عقلی دفاع کنید. یعنی میتوانید بگویید من یک ارمنی مسلمان یا یک عرب بی دینم.پس تقابل ملیت و دین اصلاً امکان پذیر نیست. من هر چقدر هم که بخواهم ملیت خودم را نفی کنم، بالاخره تاثیرات اون بر روی رفتار و اعمالم کاملاً محسوس باقی خواهد ماند. دین اما یک مدل اندیشیدن است. اینکه فرض را بر این بگذارم که دیگری نیز چون من زبانش فارسیست و زاده ایران است ، پس ایرانیست، فرض معقولیست حال اگر چه غلط باشد ولی اینکه فرض را بر این بگذاریم که او در کشوری مسلمان زاده شده پس مسلمان است، فرضی به غایت نادرست است چرا که مدل اندیشه با ژن منتقل نمی شود. البته تعصب میتواند ژنتیک باشد اما تعصب آنهم از نوع دینی، قابل دفاع منطقی نیست. پس اگر در اینجا سوالی مطرح شده که به نظر شما بزرگترین عید ایرانیها کدام است مطمئناً به خاطر نزدیکی ایام عیدی مذهبی (غدیر)، هدفی زیرکانه دارد، اما این زیرکی بر خلاف نظر شما اصلاً بار منفی ندارد. چرا که احتمالا میخواهد به ما گوشزد کند که حوزه دین، فردیست و نه اجتماعی. به بچه من مربوط نیست که من فالیسیستم یا اسلامیست که از وی بخواهم که به تبع من جشن بگیرد یا مرثیه بخواند! اینجاست که باید این دو حوزه را از هم تفکیک کنیم.همین دلیل محکم منطقی هم هست که جامعه مسیحزده ایالات متحده را هم حتی به این سمت سوق می دهد که بگویند HAPPY HOLIDAYS و نه merry christmass. شاد باشید.
۱ نظر:
Gostei muito desse post e seu blog é muito interessante, vou passar por aqui sempre =) Depois dá uma passada lá no meu site, que é sobre o CresceNet, espero que goste. O endereço dele é http://www.provedorcrescenet.com . Um abraço.
ارسال یک نظر