و یکی هستم و نیستی جز من
واحدٌ، لا اله الا انا
...................................................................
+
دنیای رؤیایی
یا بستری برای کاوش دلیل زیست
برای شروع بحث در مورد حیات در دنیای محسوس (واقعی)، قبل از هرچیز، نیاز به یک سری تعاریف و پیش فرضها داریم. تعاریف مهمی چون: وجود، هستی، دنیا، نسبیت، انسان، تعقل و... و پیش فرضهایی مثل اینکه : ما همه زنده ایم، ما می خواهیم، ما نیازمندیم، ما موجود عاقلیم و ... و البته پر واضح است که در پس این تعاریف و این پیش فرضها که همه ماحصل ارتباط و اشتراک با غیر برای اثبات موضوع مطروحه است، مطمئناً هیچ علتی برای حیات یافته نخواهد شد! اصولا روش فوق یعنی اشتراک معانی و یافت پیش فرض هایی با تعریف مشترک، تنها راه رسیدن به نتیجه است اما برای رسیدن به پاسخی برای این موضوع خاص و مهم "علت حیات" باید این اسلوب را کنار گذاشته؛ ابتدا یک محیط عمومی تر جدای از محیط مورد نظر(دنیای واقعی) تعریف نماییم که قابلیت استقرار ما به عنوان "نظاره گر بیرونی" به سوژه مورد نظر (دنیای واقعی) را داشته باشد. البته این محیط جدید نیز بالطبع باید به طریقی ساخته و پرداخته شود که لااقل بتواند ساختار منطقی علی و معلولی را بپذیرد (چرا که برای رسیدن به هر علتی و در اینجا علت حیات، باید معلولی را متصور شد). پس تا اینجای کار ، من تنها اراده کرده ام محیطی دیگر برگزینم برای یافتن پاسخ قانع کننده به دلیل زندگی. نام این محیط (دنیا) را بگذاریم دنیای رویایی. مطمئناً در دنیای رؤیایی نیز یک سری مشخصه ها مترتب است که سعی می کنم آنها را بشکافم.ا
مشخصات دنیای رؤیایی
این محیط فقط و تنها فقط با وجود من متولد می شود. یعنی این محیط نه دارای گذشته ای قبل از وجود من است (بی تاریخ) و نه آینده ای دارد در پس عدم من. چرا من و نه ما؟ چون این دنیا فقط باید برای شخص درگیر در این مسئله و جویای پاسخ تعریف میشود و بدلیل ماهیت منحصر به فردش خارج از شخصیت فرد جوینده متفکر، اساساً موجودیتی ندارد که این مشخصه، کاملاً مغایر است با دنیای واقعی اشتراکی و محسوس که "ما" می شنایسم، یا در واقع، جهان؛ خود را به ما بدین شکل معرفی کرده است. (جهان به ما آموخته پیش از من و تو لیل و نهاری بودست. یعنی ما امتدادی هستیم از یک تاریخ بسیار مفصل حیات و اگر چه دارای آینده ای نا معلوم هستیم، اما این آینده مطمئناً بستگی به ما ندارد. یعنی زمان ، چه با ما و چه بی ما در حال گذر است). اما در دنیای رؤیایی این تنها "من" است که تشخیص میدهد و تعریف می کند. پس طبق این دستور،از این پس مجبورم برای شروع کار، تمام افعال را بر طبق ضمیر "من" هماهنگ کنم و همینطور باید کلیه تعاریف را در این محیط با توجه به شرایطش بیان کنم چون در این فضا خیلی از تعاریف ، ماهیت خود را از دست می دهند. ابتدایی ترین تعریف ، تعریف وجود است.(ادامه در اینجا)ا
پی نوشت: دوستان ، قصد من اینست که واژه های وجود، من، طبیعت، زندگی، منطق، رویا، مطلق، واقعیت و حقیقت را درقسمت بعدی(دنیای رویایی 2) تبیین کنم. اما قبل از آن به نظرم جالب آمد که نظر شما را هم جویا شوم. زین سبب از دوستان فرهیخته خواهشمندم ، هر کدام تعاریف خود را از(برخی یا تمام) واژه های فوق در قسمت نظرات ثبت نمایند. با تشکر
۱۰ نظر:
وجود یعنی موجودیت در دنیا
طبیعت یعنی محیط اطراف
من بی صبرانه منتظر تعاریف هستم. متاسفانه تعاریف خودم زیاد جالب نیست. ممنون به خاطر این وبلاگ
man faghat midunam haghighat chie va un chizie ke alan dar iran nist. sharmande! khob darko fahma ma ham dar in hadde dige :)
agha az balatarin inja ro peida kardam. damet garm, karet kheili doroste, bishtar benevis.
من زیاد از نوشته های شما چیزی نمی فهمم. یا من فارسیم ضعیفه یا شما خیلی غامض می نویسید. می تونم خواهش کنم به زبان ساده تر مطالبتونو بنویسید؟
"این محیط فقط و تنها فقط با وجود من متولد می شود. یعنی این محیط نه دارای گذشته ای قبل از وجود من است و نه آینده ای دارد در پس عدم من."
بسیار دنیای جالبی باید باشه. منتظرم!
آقا مهرداد مدت زیادیه دیگه به من سر نمی زنی. دلم واسه کامنتات تنگ شده. ما رو هم بی نصیب نگذار دادا
رویا یعنی حقیقتی که واقعیت ندارد!
طبیعت جاییست که ما در آن زندگی می کنیم
زندگی یعنی آن مقطع زمانی که ما در طبیعتیم
am i right?!
2rud ba mehrdade aziz,hamishe az mosahebat ba shoma lezat borde va mibaram omidvaram ke baghie dustan ham ba bande ham aghide bashand,ke hatman hastand.
Man yani khalgh konande,yani khaleghe har chizi ke fekrash ra mikonam
tabiat yani mohiti ke man dar an khalgh shodam
zendegi yani roshd va takamol baraye ayande
mantegh yani chizi ke khod ra ba an ghane mikonin(gul mizanim)
roya sukhte bipayane zendegi chizi ke age nadashte bashim ghader be edamete zendegi nistim ba dashtane roya be hame chiz miresim.
motlagh yani man
vagheyiat yani chizi ke hast va vojud darad....
In mathematics, a nonconstructive proof, as opposed to a constructive proof, is a mathematical proof that purports to demonstrate the existence of something, but does not reveal how to construct it. Many nonconstructive proofs assume the non-existence of the thing whose existence is required to be proven, and deduce a contradiction. The non-existence of the thing has therefore been shown to be logically impossible, and yet an actual example of the thing has not been found. The term "pure existence proof" is often used as a synonym for "nonconstructive proof", where "pure" means that the proof just shows existence and yields nothing else. See existence theorem.
ارسال یک نظر