(ادامه از اینجا)
عقـــــــــــب گرد!
عقـــــــــــب گرد!
همانطور که دیدیم بعضی از آدمها در سیاست ساز راست می زنند و برخی ساز چپ، اما عده ای هم یافت میشوند که ساز "نه چپ، نه راست" را می زنند. اما فکر نکنید همه این افراد راه مستقیم رو به جلو در ذهنشان هست ها...خیر! ایشان ظاهرن به قصد یک پيشروي بزرگ ولي واقعن در جهت يك عقب گرد بزرگ؛ به چپ يا راست متمایل نمی شوند و برایند بُرداری حركت ایشان نظر به سوی محور منفی دارد. نمونه بارز آن همين حكومت فعلی ایران.
دوران قبل از این حکومت یعنی زمان شاهنشاهی پهلوی ما یک حکومت شاهنشاهی نیمچه مشروطه داشتیم که البته نظر شاهنشاهش (محمد رضا پهلوی) همیشه رو به سوی آینده بهتر و پیشرفت هموطنانش بود. گرچه ایشان با معتقدات مذهبی اش و بها دادن به روحانیون مذهبی در واقع می خواست بخش مدرنیته و سنت را با هم و یکجا داشته باشد و این فرض خطا به اضافه تک حزبی کردن حکومت و اطمینان بیش از اندازه و ساده لوحانه به جهان اول، سه اشتباه فاحش وی بود؛ ولی تاریخ معاصر به ما نشان داد که ایشان فارغ از این سه اشتباه مرگبار قصدش فقط ترقی و بهروزی ایران بود.
سیستم نظام پادشاهی ایران، یک نظام سرمایه داری بود که البته تازه از فئودالیته (ملوک الطوایفی) داشت میخواست بدر آید (که البته هیچ وقت در نیامد که نیامد...که نیامد!). پس مثل تمام حکومتهای راست شاهنشاهی سرود ملی اش هم خواص ملوکانه داشت و هم ملی و از اتحاد خلق و کارگران و احزاب و این چیزهای چپی هم خبری در آن نبود:
شاهـــــنشه مــــا زنــده بادا
پاید کشور به فرّش جاودان
كز پهلوی شد مــلك ايــران
صد ره بهتر زعهد باســتان
از دشمنان بودی پريــــشان
در سايه اش آســـوده ايران
ايرانيـــــان پيـــوسته شادان
همـــــــــواره يــــــــــزدان
در این سرود نه به شخص که به یک سلسله پادشاهی (پهلوی) اشاره شده که دقیقن مانند سرود شاهنشاهی تزاری روسیه است كه البته خود كپی برداری از سرود ملی بريتانيا بود و البته بسيار ممالك ديگر. در جمله اول به شاهنشاه اشاره رفته است و آرزوي زنده ماندن او و سلطنت وي.
اينجاست كه هميشه مي انديشم اكثر حكومتهاي دنيا پادشاهيست فقط اسامي آن عوض شده است و يا مدلهاي پادشاهي. چه شاه، چه تزار، چه سزار، چه رئيس جمهور مادام العمر با انتخابات فرمايشي، چه پادشاهي هاي غير موروثي مثل ولي فقيه وبه طور كلي حكومت تئوكرات؛ و چه حكومتهاي جمهوري كه من آنرا پادشاهي مشروط و موقت نام مينهم؛ كه يك شخص براي يك مدت معلوم رئيس جمهور(شاه) ميشود، همه و همه در يك چيز مشتركند و آنهم اينكه "شخصي قرار است مملكت را بچرخاند" حال چه چهار سال و چه چهل سال!
اگر مدل سياستش استبدادي بود معترض وی* به انحاء مختلف خفه ميشود و اگر حكومت آزاد بود، معترض هم آزاد است. البته نبايد از حق گذشت كه در پادشاهي هاي مشروطه واقعي و پادشاهي هاي مشروط و موقت یا همان جمهوري های واقعي، تنها پادشاهاني در كاخ (ریاست جمهوری یا پادشاهی) جلوس مي كنند كه مجبور به اطاعت از خواست اكثريت نمايندگان مردم باشند (مجلس) ورنه معذولند.
باز گرديم به داستان خودمان. دراین سرود که تا انقلاب بهمن 57 استفاده میشدٰ تنها یک جا در دو خط مانده به آخر از ایرانیان سخن رفته بود که البته ایشان پیوسته شاد بودند که تحت سایه الطاف شاهنشاه قرار داشتند و نه اینکه خدای نکرده شاد بوده باشند بخاطر اینکه در رفاه و آزادی حاصل از کار و زحمات و مشارکتهای اجتماعی خود قرار داشته اند... اما پس از انقلاب ویرانگر "به اصطلاح مردمی" ولی در واقع برنامه ریزی شده توسط سرویسهای اطلاعاتی اروپای غربی و حزب دموکرات آمریکا؛ صفت شادی هم از ملت (حتی در سرود ملی شان نیز) گرفته شد و جایش را به "شد جمهوری اسلامی به پا" داد! که هم دین را به انقلابیون یا همان "ما" هدیه می داد (که گویی ایشان قبل از انقلاب بی دین تشریف داشتند) و هم نوید دنیا را به ایشان میداد:
باز گرديم به داستان خودمان. دراین سرود که تا انقلاب بهمن 57 استفاده میشدٰ تنها یک جا در دو خط مانده به آخر از ایرانیان سخن رفته بود که البته ایشان پیوسته شاد بودند که تحت سایه الطاف شاهنشاه قرار داشتند و نه اینکه خدای نکرده شاد بوده باشند بخاطر اینکه در رفاه و آزادی حاصل از کار و زحمات و مشارکتهای اجتماعی خود قرار داشته اند... اما پس از انقلاب ویرانگر "به اصطلاح مردمی" ولی در واقع برنامه ریزی شده توسط سرویسهای اطلاعاتی اروپای غربی و حزب دموکرات آمریکا؛ صفت شادی هم از ملت (حتی در سرود ملی شان نیز) گرفته شد و جایش را به "شد جمهوری اسلامی به پا" داد! که هم دین را به انقلابیون یا همان "ما" هدیه می داد (که گویی ایشان قبل از انقلاب بی دین تشریف داشتند) و هم نوید دنیا را به ایشان میداد:
شد جمهوری اسلامی به پا...که هم دین دهد هم دنیا به ما...از انقلاب ایران دِگر...کاخ ستم گشته زیر و زِبَر...تصویر آیندهٔ ما، نقش مراد ماست...نیروی پایندهٔ ما، ایمان و افتخار ماست...یاریگر ما دست خداست...ما را در این نبرد او رهنماست...در سایهٔ قرآن جاودان...پاینده بادا ایران....و الی آخر که کوچکترین نشانی از "مردم ایران" در آن یافت می نشد! و این "ما" بود که قرار بود احتمالن همین نقش را بازی کند. ولی این "ما" مطمئنن "فقط" نیروهای انقلابی را در بر می گرفت و از همان آغاز کار می بینیم که دولت اسلامی خرجش را از ملت با همین "ما" سوا می کند...ما و شما...به همین راحتی...مثل آب خوردن!
اما تا سال 71 آقایان حواسشان نبود که چیزی درمتن این سرود کم است و آنهم اشاره به رهبرشان است. وا مصیبتا! چطور تا به حال اسمی از امام به میان نیامده بود؟ پس بی درنگ سرود به این شکل تغییر فرم داد:
سر زد از افق، مهر خاوران
فروغ دیده ی حق باوران
بهمن، فرّ ایمان ماست
پیامت ای امام، استقلال، آزادی نقش جان ماست
شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان
پاینده مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایران
فروغ دیده ی حق باوران
بهمن، فرّ ایمان ماست
پیامت ای امام، استقلال، آزادی نقش جان ماست
شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان
پاینده مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایران
در اینجا دیگر تکلیف ملت کاملن مشخص شد. فرّ ایمان شد بهمن 57 (ماه انقلاب)؛ اسم امام و استقلال و آزادی مد نظرایشان هم آمد. شهیدانی که در گوش زمان فریاد می کشند هم تشریف فرما شدند و جمهوری اسلامی ایران هم که "جاودان" شد. (چقدر شبیه جاودانگی شورویِ ناگسستنی (از پست قبل که یادتان هست هنوز؟).
اما ببینیم چرا می اندیشم که این سرود نمادی از "عقب گرد" صرف است!
1- در این سرود "به اصطلاح مِلّی" هیچ اشاره ای به هویت و "مِلیت" ایرانی نشده است.
2- هیچ نشانی از پویایی و شادابی و حس افتخار و غرور و عرق ملت در آن به چشم نمی خورد.
3- "حق باوران" تنها افراد زنده ای هستند که در این سرود مورد تفقد قرار گرفته اند. حق هم در جملات بعدی تقریبن مشخص شده که چیست که همانا پیامهای امام و جاودانگی جمهوری اسلامی است و بنابراین به همان "ما" ی سرود قبل میرسیم که البته الک شده اند.
4- پایندگی و جاودانی نه برای وجود ایران (جغرافیا یا ملت و یا حتی مرزهای سیاسی ایران) که فقط برای "نوع حکومت" آن خواسته شده است.
5- با انضمام صفت "اسلامی" برای حکومت ایران علنن ایران را به تاریخ ماقبل از کشوری دیگر(سرزمین حجاز یا عربستان کنونی) ارجاع داده اند و طلب جاودانگی یک حکومت تاریخی (حکومت اسلامی) و غیر ایرانی را می نمایند!
6- امام و شهیدان که هر دو غیر زنده اند به عنوان سمبل های دینامیک سرود استفاده شده اند (پیام امام که نقش جانهاست و فریاد شهیدان که در زمان ساریست). چنان که گویی این سرود بجای سرود ملی و غرور آغرین، "سرود مردگان" است!
واقعن من مانده ام چگونه می شود به این سرود گفت "مِلّی"؟! در جاییکه حتی ملودی این سرود هم از سرود ملی کره جنوبی (Aegukga) کُپی برداری شده است و آن هم اصل و وطنی نیست.
حال با توجه به این موارد بر شمرده در این سه پُست، خود قضاوت نمایید که برویم به چپ چپ یا برویم به راست راست و یا اصلن عقب گرد.
عقیده خودم را بخواهید "به راست راست…قدم رو" را ترجیح میدهم. قدم رویی که از سرمایه داری تعدیل شده غربی (راست) آغاز شده و با فردگرایی و دموکراسی رو به رشد خود چپها را هم آزاد و مرفه می خواهد و به عقب گرد کنندگان را هم آموزش صحیح می دهد و ایشان را به حال خود رها نمی کند تا بعد مجبور باشد بیاید و با ایشان بجنگد و تار و مارشان کند و بدتر تخم کین بکارد!...پس اگر شما هنوز هم با من هستید… گروهان برپا…به راست راست…قدم رو!
________________________________________________
*- منظور من بيشتر شهروند مستقل معترض است تا اعتراض های حزبی و صنفی
________________________________________________
*- منظور من بيشتر شهروند مستقل معترض است تا اعتراض های حزبی و صنفی
۱ نظر:
وضع ایران که به راست راست بود یعد شد به راست جپ، بعد به چپ راست، بعد دو قدم چپ سه قدم راست، بعد یک دفعه پیچید به سمت بالا، بعد عقب کشید برای چند سالی، فعلا فرمون نداره همه طرفی میره!!!
من هم قبول دارم بریم به راست راست ولی فعلا که همه راهنمای راست میزنن بعد میپیچن چپ!!!
جالب بود. درست میگی که در سرود ملی نقش عناصر ملی خیلی کمرنگه اگه اصلا دیده بشه.
ارسال یک نظر