جستجوی این وبلاگ

۲۳ دی ۱۴۰۱

استدعا

 عاجزانه خواهشمندم یکی به من یاد دهد که چگونه می توانم به کارشناسان مسائل ایران بفهمانم که :

"آقا! 

«مردم» یا «ملت» یک شخص حقیقی و معلوم و مشخص نیست! فرضا مردم پارس زبان حدود یکصد میلیون نفر آدم در دنیا هستند با یکصد میلیون طرز تفکر.

ای استاد!... اندیشمند!... پروفسور!... کارشناس!... نخبه!...

ای کسی که در رسانه ها تریبون داری

بفهم لطفا که توقع یک فعلیت از یک مفهوم عمومی به نام «مردم» داشتن،

(حال هر فعلی می خواهد باشد

از نافرمانی مدنی بگیر تا اعتصاب و انقلاب)؛

اوج کج فهمی و سبک مغزی ست و اگرتعمدی باشد، نهایت بی شرفی است!"

این موضوع بس ساده را که من در ابتدای دهه سوم زندگی دانستم و هرجا شده گفته و نوشته ام، حقیقتا؛ کی قرار است درک کنید؟!

کار سیاسی کردن مثل هر کار دیگری در این دنیا احتیاج به مدیر و راهبر و راهنمای معلوم دارد. نیاز به تزریق سرمایه دارد. نیاز به طرح و برنامه دارد. نیاز به مجری خبره و کاربلد دارد.

آخر کدام کار عمومی در دنیا بدون مدیریت و برنامه ریزی و سرمایه، اصلا عملی شده است که این کار عملی باشد؟!

آخر این چه صیغه مزخرفی است که به ملت می گویید در آینه نگاه کنید، شما خودتان یک رهبر هستید!

آیا شما حاضرید جواب خانواده های این چند ده هزار رهبر ادعایی تان را که بسیاری از ایشان با تشویق و ترغیب شما به خیابان رفتند و دست آخر، مصدوم و معلول و کشته شدند و یا در بازداشت و زندان و زیر تیغ شکنجه و خطر اعدام هستند؛ را بدهید؟ 

خودمانیم...آیا عذاب وجدان نمی گیرید؟...

واقعا نمی فهمم که چرا نمی فهمید یا نمی خواهید که بفهمید!

...

خلاصه مستدعی هستم کسی پیدا شود و به من بیاموزد که جملات بالا را چطور می توانم به آن عده فهیم، تفهیم کنم. هدیه نقدی هم برای آموزگار بنده، محفوظ است...

هیچ نظری موجود نیست: