جستجوی این وبلاگ

۱۱ مهر ۱۴۰۱

دروغی تلخ با نام انقلاب مردمی ایران در سال 57

مقدمه یک: متاسفم، متاسفم و باز هم بسیار متاسف و ناراحت و خشمگین و افسرده هستم که بایست متن زیر را حتما در همین زمان حساس (اعتراضات قتل مهسا امینی) بنویسم. کاش دنیا اینگونه نبود. چقدر زیبا میشد اگر چیزهایی که ذیلا میخواهم بنویسم وجود نداشت و چرخ دنیا به خواست و اراده و تصمیم آزادی خواهان و خردمندان می گشت. ولی چه کنم که چنین نیست. چه کنم که مردم عادی بجان آمده از ِظلم و بیداد و استبداد چه مسلح و چه غیر مسلح بدون حمایت قدرتی برتر چه داخلی و چه خارجی بانی تغییرات رادیکال ساختاری یا همان براندازی حکومت‌ها نمی‌شوند.

مقدمه دو: در راستای مباحث قبلی که در این وبلاگ مطرح کرده ام مبنی بر روابط زشت قدرت‌های غربی و کشور محل تولد من: "ایران" و در زمانیکه اینترنت رسما قطع است و بخاطر قیام مردم، حکومت کلیه دسترسی های آزاد را کمابیش از میان برده است و همینطور در بحبوحه شلوغی های خیابانی جوانان و اعتراضات گسترده ایرانیان داخل و خیزش بسیار غرورانگیز ایرانیان مقیم خارج از کشور به تاریخ ۹ مهرماه ۱۴۰۱ بایست مطلب زیر را حتما بنویسم* تا در آینده بتوانم بعنوان یک رفرنس مفید از آن یاد کنم. خوشبختانه این وبلاگ خواننده چندانی ندارد که کسی بخواهد نگران شود و بگوید قصد خاموشی اعتراضات را دارم! صرفا مطلبی است بعنوان رفرنس در آینده:

و آن اینست که "تهییج و برانگیختن جوانان بی گناه چه دانشجو، چه دانش آموز و چه کاسب برای برپایی یک انقلاب و برانداختن حکومت وحشی اسلامی توسط تمام آن افراد مسن و دنیا دیده ای که یا بیرون گود نشسته اند و یا درون کشور هستند ولی مطالعه لازم و تجربه مکفی را در این 44 سال اعتراض پس از سال 57 را کسب نکرده اند که بدانند واقعیت اوضاع و ماهیت بسیار بسیار خشن و غیر انسانی و ماورایی (دینی) خارج از تصور جمهوری اسلامی چیست، فقط یک رویابافی و توهم و به عبارتی یک فریب است. حال یا عمدی  و یا غیر عمد". 

یعنی چه؟ 

یعنی اینکه همانطور که قبلا هم بارها نوشته ام ما نمونه ای در طول تاریخ معاصر دویست سال گذشته (یا لااقل پس از آنکه کشورها دارای ارتش منظم و مستقر شده اند) در محدوده ای سیاسی به وسعت یک کشور بزرگ نداشته ایم که صرف خواست و اعتراض مردم با دست خالی، بدون لیدر و سازماندهی؛ و همزمان وجود مقاومت و پا پس نکشیدن حکومت مستقر؛ آن مردم معترض و خشمگین تنها با خواست و اراده خودشان (بصورت خودجوش) انقلاب کرده و موجبات براندازی حکومت مورد نظر را فراهم نموده باشند. 

همیشه یا باید حاکمیت مستقر بابت یک سری اختلافات و افتراقات شدید داخلی یا تهدید واقعی و عملی قدرتهای خارجی یا تهدید نیروهای مسلح داخلی بصورت یکپارچه (کودتا)  یا برایندی از هر سه این موارد رو به اضمحلال رفته باشد، تا عقب نشینی کند و نهایتا شکست خورده و انقلابی رخ دهد. وگرنه انقلاب کردن بعلت اعتصابات و تظاهرات و اعتراضات شدید مردم غیر مسلح و حتی نیمه مسلح و پراکنده و بدون رهبری منسجم و درصحنه، شوربختانه تنها یک رویای خونین و بسیار پرهزینه است. 

من همواره در هر کجا صحبت شده، گفته ام اگر سال ۵۷ شاه فقط در کاخش می نشست و هیچ نمی‌گفت و هیچ اعتنایی به اعتراضات نمیکرد، هیچ انقلابی بوقوع نمی پیوست‌. به همین سادگی که می شنوید! آن تظاهرات‌ و اعتصاباتی که به تحریک و تشویق بی‌بی‌سی فارسی و احزاب مسلح کم مخاطب داخلی انجام میشد براحتی پس از مدتی خود به خود فرو می نشست و کارگران هم به سر کارشان برمی‌گشتند و نظام پادشاهی بدون هیچگونه گزندی براهش ادامه می داد و خود را با زمانه بالطبع اصلاح میکرد. 

ولی در حقیقت به تاریخ  ۲۶ دی ماه ۵۷ انقلاب در ایران رخ داد (و نه آنطور که سعی دارند بگویند۲۲ بهمن)؛ و آن دقیقا روزی بود که خود شاه پس از اینکه دو ماه قبل از آن یعنی 14 آبان ماه با کمک مشاوران هالو تر از خودش یک پیام بشدت نالازم دررادیو داده بود که "من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم" (که در واقع یعنی من شکست را پذیرا شده و میروم که با پای خودم بروم و در ابرها گم و گور شوم) سوار هواپیما شد و خاک کشور را ترک کرد. در صورتیکه شاه ایران اگر کمی شعور میداشت بجای این پیام فعالیت یک حزب مخالف را به رسمیت میشناخت و از سران مردم ناراضی دعوت میکرد تا با تاسیس یک حزب مخالف، بصورت رسمی و بی پیامد، مشکلات را مطرح و بمرور در صدد رفع آن مشکلات برآیند. فرضا اگر قاطبه ملت با شخص شاه مخالف بودند طی یک پروسه درست و حسابی قدرت را به شخص دیگر واگذار می نمود قص علیهذا...

ولی متاسفانه وی نه اینکار درست را کرد و نه حتی بی اعتنا از کنار اعتراضات گذشت بلکه آمد و پیام شکست داد و دولت را منحل کرد، نخست وزیر باکلاس و باوفایش امیرعباس هویدا را حبس کرد. در پی آن تصمیمات نابخردانه و وحشتناک خودش نیز تیر خلاص را به پیکر ایران زد و خاک مملکت را ترک کرد و امرای ارتش ایران نیز با تشویق و ترغیب دولت وقت آمریکا در پی خروج شاه، کنار کشیدند و بدنبالش اروپاییان خمینی را با تبلیغات بسیار و پرهزینه ای که برای رهبری اش کرده بودند به ایران فرستادند و به راحتی و بدون درگیری زمام امر را بدستش سپردند؛ اگر این اتفاقات که بانی اش تصمیمات اشتباه پشت اشتباه خود شاه بود، نمی افتاد؛ ما اصولا انقلابی در ایران نمی داشتیم. حال شما خود بیایید و ببینید "مردم" را در کجای این معادله بالا می توانید قرار دهید! صرف اعتراض و اعتصاب که همیشه در خود اروپا نیز شایع بود در آن دوران که انقلاب رخ نمی دهد.

بیایید فرض کنیم همین الان خامنه ای بیاید پشت تریبون و فرضا بگوید: ای ملت معترض ایران من صدایتان را شنیدم و مواضعتان را قبول کردم. آری! شما بُردید و من باختم و من مملکت را دودستی تقدیم شما میکنم! و در پی آن سپاه هم بیاید و بگوید خب عزیزان، ما آماده ایم تا ما را دستگیر و محاکمه کنید و یک فرد هم بعنوان رهبر برای خود مشخص کنید!؛ بله آنگاه است که انقلابی حادث می‌شود... ولی اینکار فقط از ساده لوحانی تمام عیار و بزدل به نام محمدرضا پهلوی و سران ارتش او بر می آید و نه آخوندی که همه جوانی اش به گدایی و دریوزگی در دوران شاه، گذشته است و تخت سلطنت را فقط با مرگ یا خشم اربابانش ترک می کند.

بنابراین من بسیار بسیار متاسف و ناراحتم که بگویم که ملت ما بیخود و بصورت کاملا غیر واقعی و هیجانی، رویای یک انقلاب مردمی و آزادی را "بدون کمک نیروهای مسلح مستقر یا قدرتهای خارجی" در سر می پرورانند‌. 

می دانیم که شورشی های غیور خیابانهای این روزهای ایران ما که مسلح نیستند؛ من میگویم حتی اگر مسلح هم شوند باز زور حکومت و پول حکومت بسیار بیشتر از آنان است و اصلا قابل مقایسه با ایشان نیست و حتی اگر تعدادشان خیلی خیلی زیاد شود، تازه میشوند مثل جریان اپوزیسیون مسلح و سازماندهی شده سوریه که همانطور که می دانیم در آنجا چندین و چند سال جنگ داخلی در گرفت و روستاها و شهرها ویران شد و میلیونها نفر مجروح و مصدوم و کشته و آواره و بی خانمان و پناهنده شدند ولی باز هم همانطور که می دانیم شوربختانه هنوز هم بشار اسد با حمایت قدرتهای خارجی، سر و مر و گنده به حکومتش ادامه می دهد...

تمام کارشناسان شبکه های ماهواره ای که متاسفانه در هپروت هستند و این مهم را نمی دانند ولی ای کاش تریبونی می داشتم تا به جوانان مملکت میگفتم گرچه همدردیم و شاید حتی من بیش از شما از این حاکمیت قرون وسطایی با تک تک سلولهای بدنم متنفرم که ففط فعالیت نوشتاری من در همین وبلاگ در پانزده سال گذشته، خود کاملا موید این نظر است ولی از شما عاجزانه خواهش می کنم از فریاد برای "انقلاب و براندازی" که واقعا نامحتمل است، دست برداشته و پله ای اعتراض کنیم. یعنی فعلا تنها یک چیز و آنهم "فسخ حجاب اجباری" و آزادی اجتماعی را فریاد کنیم؛ آنهم فقط در طول روز بدون درخواست براندازی و بصورت مسالمت آمیز ولی مستمر. 

مادامیکه بخشی مهم از نیروهای مسلح داخلی (ارتش و سپاه) آنهم بصورت کاملا یکپارچه و نه متزلزل و کم سو مثل ترکیه اردوغان نخواهند و از سویی تا قدرت‌های بزرگ یا همان دزدان نفت و منابع معدنی و نیروی کار ما نخواهند متاسفانه و شوربختانه و بدبختانه انقلابی در این سرزمین واقع نمی‌شود

و این را هم بدانید که اینکار نامش "اصلاح طلبی" نیست، بلکه نامش در حقیقت "براندازی پلکانی" یا "انقلاب هوشمند" است. که مهمترین مزیت آن، کارکرد مفید و کم شدن هزینه با خون جوانان شجاع است.

بسیار نیک میدانم که اعتراض همیشه ارزشمند است و بانی رشد وآن کار انسانهای شجاع و دلیر است نه زبون و توسری خور و صد البته متوجهم که با وجود بستن همه راه های مسالمت آمیز اعتراض، ملت دربند ناگزیرند که به خیابان آمده و فریاد بزنند ولی من می‌گویم مطالبات را تخصصی و پله ای و هربار منوط به لغو قانون خاصی بکنیم. این بار لغو حجاب اجباری. واقعا فقط با خواست و حرکت مستمر ما حکومت مجبور به تمکین میشود. 

اساسا هیچ وقت با خواست ما انقلابی واقع نشده و انقلاب مردمی ۵۷ هم همانگونه که بارها عرض کردم تنها یک دروغ و توهمی است که اینهمه سال در گوشمان فرو کرده اند تا حکومت بدینوسیله اعتباری برای خود کسب کند.

البته واقعیات مشروحه که در بالا توضیح دادم، حداقل می بایست حکام اسلامی و رسانه های حکومتی جمهوری اسلامی را نیز در خصوص انقلاب 57 خفه کند و بیخود و بیجهت تعویض نظام پادشاهی آریامهر را با بی نظمی ای به نام جمهوری اسلامی، به پای خود و ملت ننویسند‌. هیچوقت تظاهرات کننده و معترض خیابانی یا اعتصاب کننده بازار و وزارتخانه و سازمان و غیره، بانی و باعث فروریزی حکومتی نمیشود‌‌ که اگر میشد حداکثر تا اعتراضات گسترده سال 78 شما هم شکست خورده و مدتها بود که گورتان را گم کرده بودید.

بگذارید باز هم تاکید کنم که در ایران سال 57 بیماری و ساده لوحی و امید بیهوده و اشتباه شاه به قدرت برخی افراد داخلی و کشورهای غربی و همزمان حماقت محض و عقب نشینی ژنرالهای ارتش با وعده های دروغ دموکراتهای آمریکا و سران اروپا و علم کردن رهبریتی دینی بود که منجر به استقرار و حکومت ملایان شد. "مردم واقعا هیچ کاره و تنها مکمل و ویترین بودند". ما ده ها برابر این مدل اعتراضات سال ۵۷ و بزرگتر و باشکوه تر از آنرا در این سالها دیده ایم؛ چه در ایران پس از انقلاب و چه در سایر کشورهای دنیا. اعتراض بی پشتوانه قدرقدرت، ساختارها را نمی‌شکند و در نهایت منجر به تعویض برخی قوانین آنهم در بهترین حالت میشود‌.

جالب است که این میانه یک سری هالو هم پیدا میشوند در اثنای اعتراضات میروند و به پلیس ضد شورش وحشی اسلامی، گل هدیه می دهند و طلب همراهی می کنند! اینها را دیگر نمی دانم کجای دلم بگذارم.

خلاصه تمام شعارها و آهنگهای تهییج کننده و احساسی و دیوارنویسی ها و طلب حمایت سلبریتی ها و حکام سایر کشورها و ... و خلاصه همه این کارها شوربختانه یک بازی است‌. یک بازی خون آلود است که صدها و بلکه هزاران خانواده را داغدار می‌کند و حکومت را هم جری تر.

با ذکر چهار نتیجه (دو تا خوب و دو تا بد) از این دست اعتراضات خیابانی به قصد براندازی، عرایضم را تمام می کنم. در اساس این مطلب بخاطر نتیجه گیری های ذیل نوشته شده است:

نتایج بد: 1- نا امیدی و افسردگی جوانان معترض زنده مانده در اعتراضات برای تمامی عمر چرا که ایشان متاسفانه به هدفشان که همانا انقلاب است بدون همراهی قدرتهای برشمرده بالا نمی رسند و از آن بدتر با محرومیت از تحصیل و زندانی شدن و جراحت و مصدومیت و ... نیز مواجه میشوند که واقعا هزینه سنگینی بریشان متصور است. 2- جری شدن و غره شدن نیروهای حاکم، یعنی بسیج، سپاه، سایبری ها که فکر می کنند توانسته اند صداهای مخالف یا دشمن را خفه کنند.

نتایج خوب: 1- تفکر و تحرک در بخشی از نیروهای مسلح و عذاب وجدان ایشان برای عدم حمایت؛ که این می تواند در بلند مدت که این بخش نیروها به فرماندهی برسند، کودتا و انقلاب واقعی را در پی داشته باشد. 2- نگرانی حاکمیت از تصویب قوانین عقب مانده و ارتجاعی در آینده و برداشتن و ملغی کردن برخی قوانین حساسیت زا، چون همیشه و در هر زمان امکان اعتراضات گسترده و هزینه دهی ایشان در خیابانها وجود خواهد داشت.

//////////////////////////////////

*- بخاطر عدم توفیق در وصل کردن اینترنت و VPN بعد از دو روز یعنی 11 مهر 1401 در وبلاگ قرار گرفت.

هیچ نظری موجود نیست: