جستجوی این وبلاگ

۰۶ دی ۱۴۰۲

بهترین کتاب زندگی من

 بهترین کتابی که من در زندگی خوانده ام، یکی از بدترین و مزخرف ترین کتابهای جهان است!

کتاب که چه عرض کنم؛ بهتراست بگویم یک چرند نامه واقعی به نام "پیشگویی های نوستراداموس" 👈
مترجم: پوران فرخزاد. چاپ 1369. 900 صفحه رُقعی. شما در این کتاب یکسری شعر می یابید که بسیار بی معنی و نامفهوم هستند. اما چون این اشعار بعدها توسط مفسرینی ترجمه و تأویل(؟!) گشته اند و به پیشگویی از فلان واقعه تاریخی نسبت داده شده اند؛ به همین خاطر نویسنده را پیشگویی بزرگ دانسته اند که همه چیز را از قبل میدانسته است! یعنی صرفا بابت تفسیر کسانیکه در زمانهای پس از وی زیسته اند و واقعه ای را بچشم دیده اند و شعری از ایشان را خودشان بدان واقعه منتسب نموده اند، طرف، پیشگو شده است. واقعا مضحک نیست این رویه؟

ولی مهم اینست که میخواهم برایتان بگویم که چرا این چرندنامه بهترین کتاب زندگی من بوده است؟

زیرا که این کتاب بدون اینکه قصدش این مدل که من تحلیلش کردن باشد ولی تأثیری بسیار عمیق روی من گذاشت و دید مرا بهتر و بیشتر به روی دنیا گشود. و وقتی فکرمیکنم و به گذشته برمیگردم؛ هیچ کتابی به اندازه آن اثر، نگرش مرا نسبت به دنیا تغییر نداد و ذهن مرا نکته بین نکرد. آنهم درسنین نوجوانی.

جانم برایتان بگوید که من پس از مطالعه "پیشگوییهای نوستراداموس" در سن هفده سالگی یعنی در سال 1370 که سال آخر دبیرستان بودم، درسی بس بزرگ و رهگشا در زندگی آموختم: 

این درس آن بود که دریافتم «هر مطلب دگم، سخیف و یا بطورکلی فاقد ارزش در منطق و خرد، تنها اگر توسط شخصی بیان گردد و یا نوشته شود که در جامعه و روزگار خود آن فرد، شخصیتی بزرگ، قابل تکریم و احترام محسوب میشده است، حال به هر دلیلی؛ آن نوشتار و بیانات مُهمل یا ساده و یا حتی سخیف، توسط اندیشمندان آینده که بزرگی شخص را "پیش فرض" ذهن خود کرده اند، ترجمه و "تفسیر به رأی" خواهد شد و در حقیقت با همان تفاسیر است که معنی می یابد و ارزشمند میگردد»! 

تمام این تفاسیری که بعدها بر کتب مقدس دینی نوشته اند دقیقا از همین جنس است.

یعنی با وجود اینکه خود اثر بسیار ابتدایی، تک بُعدی وغالبا فاقد معنا و مفهومی روشن و آشکار است که نشان از پراکنده بودن تاریخی و جغرافیایی نویسندگانش دارد؛ ولی چون این مطلب گرداوری شده، در ذهن مفسرین آینده آن از یک منبع "قدسی" پدید آمده است، پس متصور است که پی نوشتها و تفسیرنامه های آن در طول زمان شاید به ده ها و حتی صدها جلد تفاسیر "معنا دار" و دارای مفهوم "باارزش"  برسد. 

به بیانی دیگر، پی نوشتهایی توسط متفکران روزگارهای پسین اثر، به اصطلاح از دل اثر کشف و استخراج شده اند تنها به این دلیل که آن اثر را مقدس می انگاشته اند. تفاسیری که اغلب تو گویی هیچ ربطی هم به اصل و منظور آن اثر و نوشتار ندارند!

پس در جهان آدمیزادگان ظاهرا کافیست که شما یک "پیش فرض" در ذهنتان از ارزش یک متن داشته باشید. همین پیش فرض میتواند روی تفسیر و ترجمه شما اثری بس شگرف بگذارد. و این به گمان من از "بزرگترین مغالطات" تاریخ حیات انسان است.

از جنبه دیگری هم اگر به این مسئله نگاه بیاندازیم باز پند آموز است؛ چرا که درمی یابیم «انسان در این دنیا براحتی می تواند یاوه بسرایید و خزعبلات را پشت سر هم قطار کرده به خورد مردم بدهد و مردم هم در مقابل برایش کف بزنند و هورا بکشند. تنها به شرطی که آن شخص در موقعیت زمانی و مکانی خاص و والایی قرار داشته باشد».

 حال تازه اگر نخبگانی نیز گرداگرد وی باشند و به هر دلیلی اعم از معروفیت یا قدرت و یا ثروت و حشمت فرد، او را گرامی و ارجمند دانند که برای فرد چه بهتر؛ چون  آنها آن یاوه و مهمل طرف را با "تفسیر به رأی" خویش؛ کلامی بس عمیق و معنادار نیز جلوه دهند بطوریکه خود شخص خوابش را هم نمی دید! 

بسیاری از حکام و ثروتمندان و سلبریتی های جهان به همین سیاق خردمند و فرزانه دانسته شده، میشوند و احتمالا خواهند شد.

هیچ نظری موجود نیست: