جستجوی این وبلاگ

۱۸ آذر ۱۴۰۳

حل معمای قطر

من در پُست دیگری در همین وبلاگ به نام "کد طلایی" (حتما این لینک را باز کنید و قبل از ادامه دادن، آنرا خوب بخوانید چون مهم است) اشاره ای داشتم به این کشور بظاهر مستقل، که حرکاتش بسیار مشکوک و بعضا با توجه به حد و اندازه اش، خیلی هم عجیب است. آنروز "تقریبا" مطمئن بودم یعنی مشکوک بودم بهمین خاطر هم آنرا بصورت یک "کد" برای شما آوردم تا خودتان کشف رمز کنید، ولی امروز چون دیگر خیلی از دست این کشور به ستوه آمده ام، کارتان را راحت کرده، خودم آنرا برایتان "دی کد" می کنم:

 بله! امروز پس از نشست دوحه برای حل و فصل مسائل سوریه، دیگر "کاملا" مطمئن شدم که آنطور که همه قصد وانمود کردنش را دارند، اساسا «قطر یک کشور واقعی نیست»

در ظاهر به ما نشان می دهند که "قطر" یک کشور معمولی و گل و بلبل عربی در خلیج فارس است با یک حکومت عادی از یک خاندان قدیمی عرب آن خطه ("آل ثانی") که بظاهر مانند باقی کشورهای منطقه، موجودیتی مستقل دارد و مثل بقیه هم بیزنس و فعالیت می کند

...آما... 

اما وقتی خوب و دقیق به تحرکات این بظاهر کشور فُکوس می کنید و سیاستهایش را از زمان استقلال آن، یعنی در سال 1971 که فقط 53 سال پیش است و در همان سال بقدرت رسیدن حافظ اسد در سوریه و جدایی بحرین از ایران است (جالب نیست این همزمانی ها؟) که قبل از آن رسما و نه مخفیانه ملک طلق انگلستان بود، رصد و پایش می کنید، درمی یابید که این شبه جزیره کویری و لم یزرع، اساسا یک کشور مستقل مانند باقی کشورها نیست و در واقع امر یک سامانه یا یک پورت فوق قوی و پیشرفته و غنی و تاثیرگذار است که انگار شعبه ای است از یک ابرقدرت در مقیاس جهانی.

چون تمامی خطوط راهبردی و سیاستهای کلان منطقه ی زرخیز خاورمیانه در این پورت کوچک، یعنی شهر دوحه یا واشنگتن ثانی، رقم میخورد.

وانگهی اصلا مگر میشود کشوری بگوید من حدود 90 درصد جمعیت کشورم خارجی هستند و فقط ده، دوازده درصد نفوس اصیل قطری دارم؟! کجای دنیا شما مشابه چنین چیز غریبی را سراغ دارید؟! بدنیست این آمار جمعیتی فوق عجیب و انحصاری را هم ببینید.

نمیدانم چرا الیت منطقه، این واقعیت مهم را هنوز تشخیص نداده اند؟! 

البته مطمئنا خیلی ها تشخیص داده اند که من از وجودشان بی اطلاع هستم همانطور که ایشان از وجود من خبر ندارند. ولی بهر روی من درجایی ندیده ام و نخوانده ام که کسی به قدرت نفوذ این کشور شکی کرده باشد و حتی سوالی برایش پیش آمده باشد که این "پورت بیابانی ریزه پیزه" (دوحه) این وسط بقول عوام، "چکاره حسن" است که کلیه ی نهادها و دولتهای تروریستی منطقه از حماس و بعث و جیهاد و جمهوری اسلامی بگیرید تا پوتین و طالبان و اردوغان در آن شعبه و نمایندگی دارند و همه کنفرانسهای مهم را هم در آنجا بین خود و جهان غرب برگزار می کنند؟!!

این جداً برایتان سوال انگیز نیست؟

آیا ریاض و قاهره و دمشق و آنکارا که همگی شان با جهان غرب نیز روابط حسنه دارند، کم اهمیت تر از "دوحه" قطر هستند؟! اصلا این قطر درکجای معادلات منطقه است که باید میانجی بین حکومتهای بزرگ منطقه شود. 

این چه سنگر استراتژیکی است که باید مأمن اصلی دشمنان حکومتهای مهم و مستقری مثل اسراییل و افغانستان (طالبان را میگویم که دشمن حکومت سابق اشرف غنی بود) و غیره باشد؟!

پس بنابر فروض مسلم فوق اینجانب معتقدم که حتی بسیار قبل تر از آنکه کارتل های اقتصادی و کنسرسیوم های مالی و اعتباری دنیا شهر "دُبی" را برای فرارهای مالیاتی و پول شویی های گسترده خود کشف و سازماندهی کنند و از آن بندر کوچک بی صاحب، یک "جزیره امن برای سرمایه داران" و یک "مخزن یا بانک ایده آل سرمایه های مشکوک" بسازند، سیاستمداران و یا بهتر بگویم مافیای حکام مغرب و در رأس آن ایالات متحده و انگلستان، "قطر" را کشف کرده بودند که از ان زمین بکر و بایر برای خود یک شعبه فرماندهی و مدیریت منابع بالای سر کشورهای نفتی خلیج فارس البته بصورت کاملا مخفی با چراغ خاموش بسازند.

و مادامیکه این مرکز فرماندهی قطر در منطقه وجود دارد، ما باید فقط خواب «آزادی و پیشرفت واقعی» را در ایران ببینیم.

شعر:

خوب اسمی داده اند اعـراب به مُلک قطــــــر  (یا: خوب نامی هِشته اند اعراب بر ملک قطر)

چونکه ترکیبست در آن، دو تِم  قهر و خطــر!

گر چه ریزست و بدون ارتش و توپ و تشــر

لیک چون لینکی ست ازسمت سران بوالبشر!

می تواند چون عصای موســا و دست مسیــح

بربیـاندازد سلاطیـن، بَرکشد دیـو از ضریــح!

شاه و"ظاهر" رُک و باهر میفرستد سوی گور

داعش و طالب، خمینی می کند غـالب به زور!

تا قطرچون تیغ دامـــوکلـِس روی فرق ماست

فـرّ و آزادی ما فی الجملـه بر باد فنــــــــاست!

هیچ نظری موجود نیست: