من هیچگاه پسته به کیلویی یک میلیون تومان نخواهم خرید!
چون
نئوپالیته ایزم (نپتا)، چالشی با باورهای مرسوم
من هیچگاه پسته به کیلویی یک میلیون تومان نخواهم خرید!
چون
منطق، یعنی پندار، گفتار و کردار بر پایه ی اصول مسلم حساب (ریاضی) با نظرداشت معیارهای فیزیکی مورد قبول و واقعیتهای عینی دنیای پیرامون.
این هفته بنابر سفارش یک خوره فیلم در اینستاگرام، بسراغ تماشای یک مینی سریال تلویزیونی جدید رفتم به نام Disclaimer 2024 (سلب مسئولیت) که این سریال برای چهار جایزه منتقدین سینما و سه جایزه گلدن گلوب سال 2025 نامزد شده است.
حالا چرا از دیدن آن اذیت شدم و مهمتر اینکه چرا تا پایان آن طاقت آوردم ؟
میگویم.
امروز حکومت خانواده اسد پس از 53 سال حکومت "جمهوری" در سوریه فرو ریخت و دمشق به دست مخالفین مسلح افتاد.
این شیوه سقوط نیز مانند تمامی مدلهای قبلی در خاورمیانه که کاملا تست شده و تضمین شده است بواسطه "مدیریت" و برنامه ریزی دولتهای خارجی (غربی) و بوسیله خشونت و قیام مسلحانه نیروی متمرکز داخلی انجام شد.
اثبات محکم دیگری در جهت تئوری های این وبلاگ که:
فکرش را بکنید که این سد مخوف کنکور، تا چه حد عظیمی مانع بروز استعدادهای درخشان و حقیقی جوانان ایرانی شده است و درعوض چقدر انگلهای مذهب مایه یا تُهی مایه را از فیلترهایش "به عمد یا سهوا" عبور داده است.
همان کسانیکه در هیبت وزیر و وکیل و کارشناس و متخصص؛ در دولت و مجلس و رسانه و دانشگاه با اتیکت دکتر و مهندس و خبره و صاحب نظر می نشینند پشت میزها یا می ایستند پشت تریبون ها و در مقابل میکروفن های مدیا برای ما نسخه هایی بغایت غلط و ابلهانه می پیچند در حوزه های دانش و فن، اقتصاد و سیاست، حقوق و جامعه شناسی، ورزش و تغدیه، هنر و ادبیات، پزشکی و درمان و ما را بی وقفه هرروز بیشتر به باتلاق نادانی و مذلت فرو می برند و در واقع کشور ما را با راهنماییها و توصیه های خود به این وضع فلاکت بار و فاجعه آمیز، مصیبت زا و بی آینده ای که می بینید؛ کشانده اند.
لا يهم عدد الظواهر الخارقة للطبيعة الموجودة في العالم ﴿۱﴾ بما في ذلك الروح، والله، والحياة الآخرة، وما إلى ذلك ﴿۲﴾ فإن هذا لا يبرر "ربط" أشخاص معينين ﴿۳﴾ وكذلك "كسب المال" من قبل الدجالين تحت اسم "رجال الدين" من تلك الظواهر﴿۴﴾.
(الجمل أعلاه هي نتيجة لأكثر من ثلاثين عامًا من البحث المكثف، وهي حقيقة محضة تشبه "رذاذ قاتل للحشرات" على وجه أي رجل دين أو مدعي ديني.)
قسمتی از مجموعه مستند THE UNXPLAINED محصول سال 2019 (اپیزود ششم) را امروز دیدم که در آن نشان میداد با پیوند کبد یک مرد پلیس به یک دختر جوان، برخی از خصوصیات وی نیز همراه با DNA مرد دهنده عضو به دختر عضوپذیر، منتقل شده است اعم از اینکه دختر به اجرای پروژه و تعمیرات منزل که قبلا علاقه ای نداشت بمرور زمان علاقه نشان میدهد.
در ادامه این مطلب، خواستم بپرسم آیا میشود القاءهوشمندی را طوری انجام داد که طرف خودش نداند که در واقع دارد اوامر مخفی اربابی را اجرا می کند که در ظاهر با او کاملا مخالف است؟
بگمان من که براحتی شدنی است.
شما چه فکر می کنید؟
مثلا نمیشود رباتی گوشتی (مثلا یک آخوند) را طوری برنامه نویسی (مغزشویی) کنید که بدون اینکه خود بداند و آگاه باشد، "نقش دشمن" شما را بازی کند ولی تمام تصمیماتش در جهت منافع شما باشد؟
فعلا همینقدر بماند تا بعدا بیشتر به این مطلب بپردازم.
جوابش بسیار ساده است: تا زمانیکه "ترس از مرگ" میان آدمیان وجود دارد.
این مقاله ی کم حجم فقط بدلیل دوپارگی احمقانه بین اپوزیسیون ایرانی نوشته شده است که عده ای، عده دیگر را "سطلی" (واژه محقر برای سلطنت طلبان) می خوانند؛ بی اطلاع از اینکه خودشان هم در حقیقت "سطلی" هستند و خبر ندارند! درصورت عدم کشف این نکته واضح، لطفا ادامه دهید:
به بهانه وارونه ترین و غیر منتظره ترین خبری که در این چند وقت اخیر شنیدم، یعنی خبر« کلینیک ترک بی حجابی راه اندازی می شود! » (برای اینکه بعدها خودم به خودم نگویم نه! حتما خواب دیده ای؛ لینک این خبر شگرف را آوردم!) و به یُمن ورود فاتحین ایران به فاز تازه ای ازوقاحت و دریدگی! برای اینکه سوپاپی سازم برای مفر این خبر دست به دامان تکنیک مقابله آتش با آتش شده، بر آن شدم تا من نیز یک "درمانگاه مجازی" تاسیس کنم؛ «کلینیک ترک سلامتی»!
بهترین شیوه ای که می توانید بکار بندید تا در هر "بحث" که در آن کارشناس هستید، سربلند بیرون آیید؛ اینست که...
عجیب این نیست که هر "ننه قمری" در طول تاریخ نشسته باشد و برای سازنده جهان معماگون و ترسناک اطراف خودش یک "اسم" مثل یهوه و یزدان و رع و الله و اودین و گاد و هزار و یک اسم دیگر انتخاب کرده و جلوی آن اسم به خاک افتاده باشد و بعد هم به جماعت، به زور یا با وعده های دروغین طوری غالب کرده باشد که آنها هم آن "اسم" را قبول کرده حتی بپرستند؛
امروز میخواهم برای بار دوم (اولین بار 19 شهریور دوسال پیش بود که مطلبی در همین وبلاگ نوشتم) درباره تئوری یا "نظریه توطئه" که من نمیدانم کی و کجا به فارسی "توهم نوطئه" ترجمه شده است، صحبت کنم.
نگماشت همو را پـدر بکار، تا کسب فــن نکرد و غـم نخورد
قبلا در این خصوص (تاریخ) زیاد صحبت کرده ام ولی امروز میخواهم خیلی مختصر شیوه غلط توسل به تاریخ را بیان کنم تا بدانید چرا میگویم تاریخ، قابل استناد نیست!
امروز صحبتهای یک "مثلا محقق" را می شنیدم که میگفت: